سلام مریم جون. امیدوارم حالتون خوب باشه.
من چند وقتی هست که صفحه ی روانشناسی شما رو تو اینستاگرام فالو دارم و خواستم که مساله ام رو باهاتون در میون بزارم. اگه بتونید کمک کنید خوشحال میشم.
من از ۲ سال پیش با یه آقایی تو یکی از اپ های زبان آشنا شدم به قصد تماس با نیتیوهای انگلیسی زبان بعد ۳ هفته ایشون گفت که من از شما خوشم میاد و به قصد ازدواج باهم حرف بزنیم. من ابتدا مخالفت کردم اما بعد دیدم که منم از ایشون خوشم اومده و پیشنهاد بدی هم نیست. ایشون آفریقایی بودن و ترکیه زندگی می کردن و قرار بود که بعد کرونا و باز شدن مرزها همدیگه رو ببینیم. در این حین ما از علایق و سلیقه های همدیگه آگاه شدیم و رابطه خیلی خوب پیش رفت تا یکسال و چند ماه اما رفته رفته ایشون کمتر وقت میزاشت و می گفت که سرش شلوغه و وقتی که می خواست برای من بلیت بگیره که برم ترکیه ببینمشون مامانم مخالفت کرد که ایشون بیاد ایران و تو رو ببینه و کمی هم مخالفت کرد با ارتباط ما که ازدواج شما سخت میشه به دلیل اختلاف فرهنگی و منم بهش گفتم و به ایشون برخورد. همین روند کژدار و مریض رابطه ادامه داشت تا ۴ ماه پیش که دیگه ایشون کلا جواب پیام های من رو نمیداد. که بعد کلی پیگیری بالاخره گفت که من دارم زندگی خودم رو می کنم و ما نمی تونیم ازدواج کنیم و خانواده ی شما من رو نپسندید.من واقعا حالم بد شد با شنیدن اون حرفها و گفتم که شما نمی تونی یکطرفه تصمیم بگیری ما دوتایی تصمیم گرفتیم برای شروع رابطه و حالا هم دو تایی باید براش تصمیم بگیریم. که گفتن پس بزار وقتی که اماده بودم باهات تماس بگیرم و الان ۳ هفته است که هیچ تماسی گرفته نشده. حالا به نظر شما امیدی به ادامه ی رابطه هست؟ من واقعا ایشون رو دوست داشتم اما از یک جایی به بعد دیگه ایشون نخواست که تلاش کنه و من الان واقعا دارم دوران بدی رو میگذرونم علاوه بر اینکه درد روحی جدایی هست درد جسمی هم دارم و نمی تونم بپذیرم که این رابطه تموم شده و من دیگه قرار نیست ایشون رو ببینم.
سلام. در این ۲ سال به چه شناختی رسیدی مینای عزیز؟ ۲ سال فقط رابطه آنلاین بوده ؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی بین شما و ایشون وجود داشته؟ لطفا اول جواب این سوالات را برام بنویس تا راهنماییت کنم
ما هر دو همسن بودیم و این یه عامل بود که رابطه رو جذاب کرده بود و می تونستیم همدیگه رو راحت درک کنیم. جذابیت دیگه ای که وجود داشت پرشور و پرانرژی بودن و درجه شادی خیلی بالایی بود که ایشون داشت شبیه شخصیت فرید جنگلبرت تو سریال خانه سبز و یکی از اهدافش این بود که من رو شاد کنه و بخندونه علاوه بر این مهربون بودنش هم یه ویژگی بارز دیگه بود. به نسبت من آدم راحت گیر تری بود من فکر می کنم که آدم کمال گرا تری هستم. و قیافه ی مردونه ای هم داشت و با صحبت هاش آدم مسئولیت پذیری به نظرم اومد طوری که خیلی تونستم بهش اعتماد کنم. با خانواده اش رابطه ی مستحکمی داشت هر روز باهم تلفنی صحبت میکردن. از لحاظ مالی شرایط خوبی داشت و تو یه شرکت صادرات واردات کار میکرد و می گفت که یه بوتیک لباس فروشی هم تو نیجریه داره. یکی از آرزوهاش این بود که بتونه برای سازمان ملل کار کنه یا دیپلمات بشه. مادرش رو خیلی دوست داشت و می گفت که مامانش الگوی زندگی اش هست. پدرش رو تو ۶ سالگی از دست داده بود. آدم خودساخته ای بود و از ۲۵ سالگی دیگه مستقل شده بود از خانواده اش. پرتلاش، آروم و باکلاس و خوشتیپ بود. دوست داشت که زندگی مدرن داشته باشه و خیلی ثروتمند باشه به قول خودش بیزنس تایکون بشه. به موسیقی باب مارلی و آیزک گریگوری علاقه داشت و تحسینشون می کرد و کتاب های رهبرهای معروف جهان مثل ماندلا و ... رو می خوند و دانشگاه استانبول ارشد روابط بین الملل خونده بود. شباهتها این بود که هر دو پرتلاش بودیم و تحصیل کرده و خیلی شاد و علاقه مند به رشد و پیشرفت و هر دو دوست داشتیم که بتونیم کارهای تاثیرگذاری برای دنیا انجام بدیم. هر دو علاقه مند به ادامه تحصیل و زندگی کردن تو جاهای مختلف دنیا بودیم. شباهت ها تا حدی بود که من به خواهرم میگفتم انگار با خودم در ارتباطم. تفاوت ها علاقه ی ایشون به دنیای سیاست بود که من هیچ علاقه ای ندارم. و علاقه مندی من به هنر. تفاوت فرهنگی و مذهبی هم قطعا وجود داشت که رابطه تا حدی رشد نکرد که من بتونم متوجه اش بشم. تفاوت دیگه ای که وجود داشت به نظرم ایشون مستقل تر و پرتجربه تر و پخته تر بود که فکر می کنم به خاطر تفاوت فرهنگی باشه. من از یک سری جهات به تناسب سن ام رشد کافی رو نتونستم بکنم. علاوه بر این متوجه شدم که ارتباطی که ایشون با خوانواده اش داره سازنده تره مال من بیشتر وابستگی هست و محدود کننده. خیلی به تمیزی حساس بود و من رو نگران میکرد که نکنه وسواس باشه. متاسفانه ۲ سال فقط رابطه آنلاین بود به دلایل مختلف، یکی این بود که به خاطر کرونا به مدت ۹ ماه مرزها بسته بود و بعدش هم بلیط گرون بود نتونستیم بخریم البته ایشون اولش گفته بود که من ایران نمیام به خاطر اینکه نمی خوام مهر ایران تو پاسپورتم بخوره ولی من برات بلیط میگیرم که بیای استانبول و بعد که بلیط ارزون تر شد مامان من مخالفت کرد که چرا تو بری اون باید بیاد و سر این مسآله هم بحث پیش اومد که تو چطور دختر بالغی هستی که نمی تونی واسه خودت تصمیم بگیری. و فکر می کنم یکی از دلایل سرد شدن رابطه هم همین بود.
شناختی که حاصل کردم این بود که به نسبت مردهای تورک به مسائل مربوط به زن نگاه راحتتری داره و اصلا محدود کننده نیست و خیلی آدم خونسرد و آرومی بود. اینکه همیشه می خواست من رو خوشحال کنه جالب بود حالا با ادا اطوار در آوردن یا رقصیدن و...
بعد از یه سال و چند ماه من فهمیده بودم که رابطه مثل سابق نیست اما هر موقع از ایشون سوال می کردم می گفت که نه ما اصلا مشکلی نداریم و همه چیز داره خوب پیش میره. و داشت برای تابستون برنامه ریزی میکرد که همدیگه رو ببینیم
با اون شناختی که من از ایشون داشتم اصلا باورم نمیشد که یهویی رابطه رو ترک کنه و اینجوری بزاره بره چون باهم صحبت کرده بودیم که اگه دیدیم مناسب همدیگه نیستیم دیگه ادامه نمیدیم.
امیدوارم که تونسته باشم جواب سوال هاتون رو کامل بدم.
در پاسخ به:
سلام. در این ۲ سال به چه شناختی رسیدی مینای عزیز؟ ۲ سال فقط رابطه آنلاین بوده ؟ چه شباهت ها و تفا...
لطفا به منم جواب بدید دیگه!!!
در پاسخ به:
ما هر دو همسن بودیم و این یه عامل بود که رابطه رو جذاب کرده بود و می تونستیم همدیگه رو راحت درک ک...
مینا جان، من از یکی از کارشناس های رادیو بینا دعوت کردم که به سوال شما جواب بدن. منتظر باش. همینجا پاسخ را برات میفرسته و اگر نیاز به مشاوره و راهنمایی بیشتر داشتی میتونی با ایشون بیشتر صحبت کنی.
سلام عزیزم زمانیکه طرف مقابل رابطه ات تردید داره در ادامه رابطه ،باید بهش فضای لازم را بدی برای فکر کردن،بله میدونم خیلی ممکنه دشوار باشه که خوب در این مورد شما باید روی خودت کار کنی!و به علاوه دادن این مهلت زمانی به خودت این کمک را را بهت میکنه که واقعا اگر طرف مقابلت تمایل داشت برگرده،نه از سر ترحمیا وقت گذرانی،چون در غیر این صورت باز هم در برهه های بعدی زندگیتون دچار سردرگمی احساسی میشین .اکثر افرادی که از سر ترحم فشار عاطفی. و عذاب وجدان با پارتنرشون ازدواج کردند ،بعدها دچار مشکلات زیادی میشن.امانکته اصلی که میخوام بهت بگم اینکه الان با این جریان فرصتی برات ایجاد شده که خودتو بهتر ببینی ،یعنی تلنگری هست برای اینکه اول از همه تو باید خودتو قوی کنی و بعد وارد رابطه بشی ،منظورم این نیست که الان قوی نیستی ،مطمئنا دختر مستقل و کار آمدی هستی که تونستی با فردی از یک فرهنگ دیگه ارتباط بگیری و مدتها باهاش هم صحبت باشی و اینکه این رابطه از طرف تو قطع نشده با اینکه مادرتون مخالف رفتن شما به ترکیه بوده ،همه اینها نشان از مستقل بودن شماست ،اما اینکه الان شما حالتون بده ،یعنی آلارمی برای پیدا کردن تسکین ،این حق شماست که ناراحت باشی و یک احساس به جاو درسته ،وباید کاملا بپذیریش،اما اینکه بخواد این احساس تو رو از روند معمول زندگیت خارج کنه و به اصطلاح فلجت کنه،خوب نیست عزیزم ،واقعیت اینکه که ما نمی تونیم رفتار و افکار دیگران را کنترل کنیم ،اون هم موجود مستقلیه و خودش باید تصمیم بگیره ،ولی تو باید اینقدر قوی کنی خودتو که هر چی پیش اومد تو باز هم محکم ،یا اعتماد به نفس و در آرامش باید با نتیجه روبرو بشی اگر تمایل داشتی تو این مسیر قدم به قدم کمکت میکنم عزیزم
خیلی ممنون واقعا، لطف می کنید.
در پاسخ به:
مینا جان، من از یکی از کارشناس های رادیو بینا دعوت کردم که به سوال شما جواب بدن. منتظر باش. همینج...
سلام دوست عزیز. خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید و پیام من رو خوندید. اول باید بگم که به خاطر مسائلی که تو ایران پیش اومده و وضعی که اینترنت داره من به سختی تونستم بیام و پیام شما رو بخونم.
چند تا سوال برام پیش اومد.
۱) چطور باید خودم رو قوی کنم؟؟ در واقع تا حدی زندگی ام فلج شده چون اصلا فکر نمی کردم این رابطه به این شکل تموم بشه اما دارم یه کارهایی می کنم که حال خودم رو بهتر کنم مثل ورزش، نقاشی، خوشنویسی، مطالعه، صحبت با دوست هام. ولی مشتاقانه منتظر هر گونه نظر و کمکی از جانب شما هستم؟
۲) آیا ایشون زمانی برای فکر کردن لازم داره به عبارتی فضا می خواد یا با این حرف رابطه رو تموم کرده یا اینکه داره من رو دست به سر می کنه.
۳) منتظر راهنمایی قدم به قدم شما هستم چون واقعا نیاز داریم. مخصوصا تو این شرایط کشور که از خیلی لحاظ به هم ریختیم.
در پاسخ به:
سلام عزیزم زمانیکه طرف مقابل رابطه ات تردید داره در ادامه رابطه ،باید بهش فضای لازم را بدی برای ف...
لطفا به سوال من جواب بدید
در پاسخ به:
سلام دوست عزیز. خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید و پیام من رو خوندید. اول باید بگم که به خاطر مسائلی...
مثل اینکه دیگه به سوال ها جواب داده نمیشه.
ای کاش باز هم به سوال ها جواب بدید.
ایشون چند هفته پیش باهام تماس گرفت در حد حال و احوال پرسی و در مورد اوضاع ایران کمی حرف زد بعد گفت که شب بهم زنگ بزن یا پیام بده که من زنگ بزنم و من هم پیام ندادم و تماسی هم از طرف ایشون نیومد دوباره ۲،۳ روز بعد پیام حال و احوال پرسی داد و منم کوتاه جواب دادم. میشه راهنمایی کنید که چی کار باید بکنم؟
تو لو خدا بازم راهنمایی کنید
در پاسخ به:
ای کاش باز هم به سوال ها جواب بدید.
ایشون چند هفته پیش باهام تماس گرفت در حد حال و احوا...
لطفا باز هم راهنمایی کنید.
در پاسخ به:
تو لو خدا بازم راهنمایی کنید
سلام مینا جان
قبل از هر پاسخی، ابتدا بهتره شناخت بهتری نسبت به خودت پیدا کنی، تا با این شناخت عمیق تر بتونی متوجه بشی ایراد کار کجاست. من بهت شدیدا توصیه میکنم که در ورکشاپ رایگان تله ها شرکت کنی، این دوره جواب خیلی از سوالاتت را در زمنیه رابطه ات بهت میده، در مورد اینکه پرسیدی چطور قوی تر بشی، ابتدا باید ضعف هات را شناسایی کنی. تا زمانی که خودت را نشناسی هیچ کدوم از روابطتت نمیتونه به نتیجه ای که میخوای برسه.
۱۳ خرداد ورکشاپ رایگان تله ها میتونه برات فرصتی استثنایی باشه که اولین قدم از شناخت خودت را برداری، اگر جواب سوالت را در این ورکشاپ نگرفتی، اینجا برامون بنویس تا بیشتر راهنماییت کنم. میتونی فرم پیش ثبت نام را پر کنی
خیلی ممنون. از کجا باید فرم ثبت نام رو پر کنم؟
وارد وبسایت رادیو بینا شو در قسمت ورکشاپ ها الان ۲ تا ورکشاپ رایگان داریم که ثبت نامش محدوده
اول ورکشاپ پیله را که پیش نیازش هست شرکت کن، مدرکش را دریافت کردی بعد میتونی دوره تله ها شرکت کنی
هر دو رایگانه
خیلی خیلی بهت کمک میکنه
www.radiobina.net
در پاسخ به:
خیلی ممنون. از کجا باید فرم ثبت نام رو پر کنم؟
خیلی ممنون هر دو رو ثبت نام کردم.
در پاسخ به:
وارد وبسایت رادیو بینا شو در قسمت ورکشاپ ها الان ۲ تا ورکشاپ رایگان داریم که ثبت نامش محدوده
...
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید