تبادل نظر

https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
arzwkhdabkh165
تعداد پست: 7
2729 بازدید
عنوان تاپیک

دلتنگی

مریم جان ببخشید که خیلی پیام میذارم 

 

دیگه جونم به لبم رسیده هرروزی که میگذره بیشتر دلتنگ میشم نمیدونم چیکار کنم که برگرده الان نزدیک یکماه شده که رفته اوایلش چندبار زنگ زد گریه میکرد که حالش بده ولی به دلیل مخالفت خونوادش مجبور به جدایی شده فکر میکردم برمیگرده هرروزی که میگذره بیشتر داغون میشم 

۱۴۰۱/۰۶/۱۴، ۲۰:۰۳
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
bita
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام منم مشکلم همینه الان سه ماهه که رفته ممنون میشم کمکمون کنید اصلا نمیدونم الان باید چیکار کنم

۱۴۰۱/۰۶/۱۵، ۲۳:۵۵
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
neda
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

دلتنگی برای ما زنها خیلی سخته، پیر میشیم، افسرده میشم، بی حوصله میشیم و به خودمون آسیب می زنیم، علتش اینکه وقتی کسی رو دوست داریم میشه همه زندگی ما و این اشتباه هست، به نظر من در اینجور مواقع باید ذهن رو درگیر یادگیری یه مهارت کنیم، سفرهای کوتاه بریم و کلا یه برنامه ای ردیف کنیم تا کم کم ذهن ما آروم بگیره، سخته خیلی سخته مرور خاطرات ولی ما باید به فکر خودمون باشیم و آمادا بشیم برای ورود یک فرد جدید و بهتر در زندگی. الهی که دل همه زنها و دختران خوش باشه 🌻❤🌻

۱۴۰۱/۰۶/۱۷، ۲۱:۱۹
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radiobina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

عزیز همراه اینجا بستریه که بتونی راحت بنویسی و باهم کمی درد و دل کنیم، شما از دردت بگی و ما و دوستانت همدلی کنن پس هرزمان دوست داشتی بنویس و احساساتت را تخلیه کن. در حال حاضر سعی کن وقتت را با چیزی مشغول کنی تا حالت دلتنگی بیش از حد آزارت نده. طبیعیه که این احساس را جفتتون دارید و نمیشه سرکوبش کرد. اما با همدیگه صحبت کنید. ببینید دلیل مخالفت خانواده چیه و آیا راهی برای متقاعد کردن اونها وجود داره یا نه. به نظر من هم شما هم دوستتون در حال حاضر باید وقتتون را روی برنامه و اهدافتون بگذارید تا استقلال بیشتری به دست بیارید، وقتی استقلال مالی و شخصیتی شما به حد کافی برسه، شهامت اتخاذ یک تصمیم گیری مستقل را خواهید داشت. خصوصا پارتنر شما که باید در این رابطه بیاموزه که مسولیت تصمیم گیری مستقل را یاد بگیره و تبعاتش را بپذیره. 

۱۴۰۱/۰۶/۱۸، ۱۵:۱۵
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
arzwkhdabkh165
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 7

مرررسی عزیزدل 

 

متاسفانه یکماهی هست که از هم جدا شدیم گفت ادامه دادن به صلاحمون نیست گفت تمام تلاشش رو کرده و میدونه که نمیتونیم آینده ای با هم داشته باشیم و اصلا به حرفای من گوش نداد که بخواد دنبال راه حل باشه من یکبار ازدواج کردم و خوانوادش حتی حاضر نشدن با من حرف بزنن منو بشناسن و خودش هم تنهام گذاشت و رفت

فقط یکی دوبار زنگ زد و گفت میخواستم حالتو بپرسم 

نمیتونم از فکرش بیرون بیام خودمو سرگرم میکنم بیرون میرم ولی حتی یک لحظه هم از فکرش بیرون نیومدم 

و تا جایی که از دوستاش شنیدم اونم همینطوره 

 

نمیدونم باید پیش قدم بشم و زنگ بزنم یا صبر کنم که خودش برگرده ؟

 

در پاسخ به:

عزیز همراه اینجا بستریه که بتونی راحت بنویسی و باهم کمی درد و دل کنیم، شما از دردت بگی و ما و دوس...

۱۴۰۱/۰۶/۱۸، ۱۹:۱۲
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
bita
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

مشکل از خود ماست که باورشون میکنیم اینده مون رو با اون تصور میکنیم و رویاهامون رو میبافیم به مرور زمان متوجه میشیم نه اونقدری که من به اون بها میدادم اون نمیده وگرنه چطور ممکنه یه ادم تو سه ماه ۵ ثانیه وقت نداشته باشه یه پیام بده حال ادمو بپرسه، حالا هر چقدر خانواده اش مخالف باشن، و اون موقع هست که ادم دلش میگیره. فقط امیدوارم یه روز عمیقا بفهمه با من چیکار کرده.

۱۴۰۱/۰۶/۱۹، ۱۱:۰۲
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
narjeshassanipou585
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام عزیزم 

باتوجه به همه صحبتهات من یک نکته اساسی رو خواستم باهات در میون بزارم اول ازاینکه  مشاوران رادیو بینا مشاوره تخصصی بگیر ،این سوالات رو از خودت بپرس ،بعداز  رفتنش در حال حاضر چه فکرهایی میاد سراغت که کل روز در گیر میکنه ،ودرنهایت حال بدی رو باعث میشه ،اون فکرها دلایل که به ذهنت میاد  رو بنویس ‌وببین برای آنها جواب داری  ،واین کار باعث میشه حجم فکرها که مثل یک نشخوار هست بهت حمله میکنه مستعصلت میکنه ‌ممکنه از روند زندگی عادی تو رو بندازه ،چون این فکرها مثل خوره تو ذهنت میاد میره ویک سری سوالاتی داری که میخای از اون بپرسی ولی نیست که جوابتو‌بده،خب شما با این وضعیت نباید از بین بری که پس باید به فکر راه حل باشی ،تکنیک نوشتن خیلی بهت کمک میکنه ،نکته دوم اینکه باید در مسیر شناخت خودت تلاش کنی ،طرحواره هاتو بشناسی چون بعضی از طرحوارهای ما رفتار فعلی مارو در رابطه رقم میزنه مثالی برات میزنم کسی که طرحواره طرد رهاشدگی داشته باشه ممکنه در مسیر رابطه بخاطر جاذبه طرحواره ای با کسی آشنا بشه که در نهایت رهاش کنه واین باید توسط یک روانشناس تشخیص داده بشه پس اول خودتو بشناس در نهایت به همه سوال هایی که بی  جواب  مونده میرسی ،حتما از رادیو بینا ومطالبی که تهیه میشه استفاده کن وبا مشاوران رادیو بینا همراه باش

 

موفق باشی دوست نازنین  

۱۴۰۱/۰۷/۱۶، ۲۳:۰۸
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
elahe
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام عزیزم

میدونی چیه تا یه جایی دلتنگی طبیعیه، یعنی تمام سلول‌های بدنت اون شخص آشنا رو دوباره میخواد ، اون هورمونهایی که به واسطه ارتباط با اون شخص ترشح می‌شده رو میخواد پس باید بدونی عزیزی رفته و دل به دل خودت بدی و با خودت مهربون باشی و کمی سوگواری کنی و کم کم پرونده ببندی 

بخش دیگر این دلتنگی برمیگرده به بلاتکلیفی ، تو مطمئن نیستی برمیگرده یا نه ، به همین دلیله که بیشتر دلتنگ میشی در واقع با احساس دلتنگی میخوای این علاقه رو روشن نگه داری

بخش دیگر این دلتنگی کار ذهن هست ، یعنی شروع و یادگیری مهارت جدید خیلی سخته ، اینکه برای خودت هدف مشخص کنی سخت‌سختتره در نتیجه شروع تازه مثل یک کابوس میمونه برات و ذهن برای اینکه نمیخواد وارد فاز جدیدی بشه سعی میکنه با ایجاد حس دلتنگی تورو در همین مرحله نگه داره

خیلی‌ها بودن که بعد از چند سال هنوز در این مرحله گیر کردن 

پس لطفا با خودت رو راست باش و این پرونده رو ببند و شروع کن به ساختن زندگیت و اهدافت ... دوره پیله در لین سایت یک شروع عالی هست که گام به گام همراهته تا بدونی و بفهمی کدوم مسیر برات بهترینه

لطفا رهگیر بازی ذهن نشو و خودت رو نجات بده از این پیله

۱۴۰۱/۰۷/۱۸، ۱۹:۱۴

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات انجمن درد دل رادیو بینا می باشید
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
پر بازدید ترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز