سلام درود به شما و همراهان رادیو بینا
مریم جان من یک دختر ۲۲ ساله هستم و تا کنون هیچ دوستی نداشتم و با هر کسی که ارتباط برقرار کردم بعد یک مدت از من فاصله گرفتن
بعضی مواقع حس بدی که اطرافیانم نسبت به من دارن رو متوجه میشن و حس میکنم مشکلی در من هست که اطرافیان از من خوششون نمیاد
بیش از حد محبت میکنم که اطرافیانم و دوستانی که دارم بهم توجه کنند ولی همیشه نادیده گرفته میشم
و این موضوع منو عذاب میده
حرفام شنیده نمیشه و اعتنایی بهم نمیکنن
لطفا راهنمایی کنید که چیکار باید بکنم
چرا جواب منو نمیدید اخه
سلام
دوره تله ها شرکت کردی؟ من بهت پیشنهاد میکنم اول طرحواره ات را شناسایی کنی تا بهتر بتونم راهنماییت کنم
وارد وبسایت رادیو بینا شو،از بخش دوره ها ، دوره رایگان تله ها را انتخاب کن
بعد برام بنویس کدوم طرحواره را در خودت بیشتر داشتی
چند سالت هست؟
۲۳ سالم هست
بله دچار اختلال شخصیتی اجتنابی هستم
حس میکنم همه ادم های اطرافم از من بدشون میاد و محبت های الکی دارن
میخوام ارتباط برقرار کنم ولی بی توجهی اطرافینم نسبت به من باعث دور شدنم میشه
سلام برام بنویسید این دوری گرفتن از چه زمانی شروع شد
و کمی از کودکیتون برام بنویسید، رفتار خانواده با شما چطور بود
سلام ممنون از پاسخگوییتون
من در یک خانواده ای بزرگ شده ام که خیلی بهم توجه شده و تا حدودی خواسته هایم برآورد شده فقط یک مشکلی که داشتم خانوادم به شدت مذهبی هستن و این باعث شده بود که بیشتر تو خونه باشم تا جمع و اجتماع ، اگر هم جمعی بود خانوادگی بود یا سختگیری هایی بود که باعث می شد خجالت بکشم شاید یه چیزی عادی بود ولی من بین هم سن سال هایم خجالت می کشیدم و همیشه من یک فرد ساکت اروم بودم با اینکه دلم می خواست ابراز کنم ولی از قضاوت شدن میترسیدم
از سن ۱۷ سالگی من این مشکل رو داشتم ولی به این شدتی که الان هست نبود خیلی خفیف بود اون موقع زیاد اعتنایی نمی کردم
دوستانی داشتم ولی همیشه در جمع ها نادیده گرفته می شدم ارتباط برقرار میکردم ولی نمیتونستم این ارتباط رو نگه دارم و همیشه دوستان صمیمی ام رو از دست می دادم و الان که هیچ دوست صمیمی ندارم و حس میکنم افراد نسبت به من حس بدی دارن و از همشون بدم میاد
من یک تمرینی براتون دارم و چون فضای اینجا عمومی هست شاید دوست نداشته باشید اینجا تمرینتون را برام بنویسید. ولی در تنهایی این تمرین را انجام بدید.
یک ورق و کاغذ بردارید و به این سوالات جواب بدید، سعی کنید خودتون را اصلا سانسور نکنید چون پاسخ را فقط خودتون میخونید و بعدش میتونید پاره اش کنید.
۱. من چه تواناهایی دارم که بابت این توانایی ها حس افتخار بهم دست میده؟
۲. من چه نقظه ضعف هایی دارم که بابتش احساس بدی بهم دست میده؟
۳. آیا من برای تایید دیگران،به خودم سخت میگیرم فقط به خاطر اینکه دیگران را از دست ندهم؟
۴. اگر تنها باشم و تا مدت ها دوستی پیدا نکنم، چه اتفاقی میفته؟بدترین سناریو چیه؟
۵. آیا از تنهایی خودم لذت میبرم؟ وقتی با خودم تنهام چه فکرهایی به ذهنم میرسه؟ ایا تنهایی حس بدیه؟
۶. اگر قرار باشد دوستی برای خودم انتخاب کنم، چه ویژگی هایی برام مهمه؟
۷. من اصولا جذب دوستی با چه کسانی میشوم؟
۸. چرا از صحبت کردن در جمع خجالت میکشم؟ چیزی که باعث شرمندگی من میشه چیه؟
۹. فن بیان من چقدر است؟ تا چه اندازه میتونم قاطعانه صحبت کنم؟ آیا من باید مهارت فن بیان را یاد بگیرم؟
۱۰. آیا دوستانی که از دست دادم، به صورت واضح به من گفته اند که از من خوششان نمیآید؟
۱۱. چقدر خودم را دوست دارم؟ چقدر خودم را قبول دارم؟ در خلوت از خودم متنفرم یا خودم را دوست دارم؟
لطفا به این سوالات باا دقت جواب بدید، و بعد از موشکافی پاسخهاتون، حستون را برای من بنویسید
من همین جا به سوالات پاسخ میدم
سوال دوم:
اراده ندارم
انگیزه ندارم
فن بیان خیلی پایین دارم
زود عصبی میشم و پانیک میشم
استرس و اصطراب بیش از اندازه دارم جوری که موقع بحث ساده دست پام صدام میلرزه و کل بدنم سرد میشه
آدم درون گرایی هستم در حالی که میخوام برونگرا باشم
خجالتی هستم
ارتباط برقرار میکنم ولی در نگهداری اون رابطه ضعیف هستم
فکر های منفی همیشه تو سرم هستن
همش تو خودمم و خودگویی دارم
نمیتونم تمرکز کنم
اعتماد به نفس پایینی دارم
خیلی تنبل هستم
انرژی ندارم اصلا
سوال سوم:
بله
سوال چهارم:
حس گوشه گیر و منزوی بودن، نداشتن توانایی ، بی ارزشی ، خود خوری ، نداشتن توانی برای برقراری ارتباط ،بی عرضگی، غبطه خوردن و مقایسه خود با دیگران و در نهایت افسردگی
سوال پنجم:
از تنهایی با خود لذت میبرم و حس خوبی داره به نظرم ولی به شرطی که همیشگی و مداوم نباشه چون انسان اجتماعی هست نیاز داره ارتباط برقرار کنه منم نیاز دارم در جمع باشم البته جمع دوستانه دارم ولی چون حس بدی از اون جمع ها میگیرم ترجیح میدم دیگه شرکت نکنم
سوال ششم:
انسانی صادق باشه ، دو رو نباشه ، حسود نباشه ، با من تا حدودی هم عقیده باشه هم خو باشه ، زیاد خوشو نگیره ، یه دوستی ساده بی ریا داشته باشیم ، ارزش احترام متقابل باشه ، محبت دو طرفه باشه ، فرقی ما بین من و بقیه نزاره ، واقعا من رو دوست داشته باشه ن اینکه فقط در ظاهر بیان کنه ، و کسی که بتوان واقعا روش حساب باز کرد
سوال هفتم:
کسی مهربان هست به قولی ساده خاکی هست و بیشتر بهم اعتماد به نفس میده تا اینکه اعتماد به نفسم رو بگیره
سوال هشتم:
چون حس میکنم همه دارن به من نگاه می کنند و منتظر هستن من یک چیزی بگم و من رو قضاوت کنند و ترس از این دارم مردم چه فکری راجب من می کنند اگر سوتی بدم همه فکرشون نسبت ب من عوض میشه و این اتفاق یک بار افتاده سوال پرسیدن هول شدم چرت پرت گفتم و از گفته خودم خجالت کشیدم
سوال نهم:
فن بیان من چیزی روبه پایین هست و منظور خودم رو نمیتونم برسونم هی تپق میزنم کلمه کم میارم رشته کلام از دستم خارج میشه تمرکز نمیتونم بکنم و استرس میگیرم
سوال دهم:
نخیر نگفته اند ولی روابط ما کمرنگ شده جوری که من خواستم برای برقراری ارتبار ولب طرف مقابل فاصله گرفته و جوری که قبلا اشتیاق داشته و الان نداره و تا من پا پیش نزارم اقدامی برای برقراری ارتباط نمی کنن و گاهی مواقع می بینم با شخص دیگه ای صمیمی شده و اشتیاق دارد با ان فرد باشد تا من انگار که برایشان کسل کننده هستم
سوال یازدهم:
کم دوست دارم و بیشتر مواقع از شکل ظاهری و اخلاق خودم شاکی هستم و خیلیییی به ندرت پیش میاد که خودم رو دوست داشته باشم
از خودم متنفر نیستم ولی خب دوست هم ندارم یه چیزی ما بین این دو هست و خودم رو کم قبول دارم
میشه جوابم رو بدین
چرا جواب منو نمیدید
سلام ما اپیزودی با عنوان اختلال اضطراب اجتماعی منتشر کردیم که پاسخ سوال شما و دوست دیگه ای بود که همبن مشکل را داشتن علاوه براین یکاپیزود دیگه با عنوان عصب شناسی بهبود مذاکرات هفته گذشته لانچ شد از وبسایت گوش کنید. من فکر میکنم شما علاوه بر تکنیک های ایجاد ارتباط موثر بهتره برای رفع اضطرابتون به یک روانپزشک مراجعه کنید تا ابتدا نشانه های فیزیکی برطرف بشه تا بتونید تکنیک ها را به کار ببرید کلاس فن بیان برای اعتماد به نفستون خیلی موثره در کنارش یک ورزش هوازی انجام بدید که روی اضطراب تاثیر میگذاره
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید