با سلام ..من از وقتی که خیلی بچه بودم حدودا ۳ ساله مثلا شبها موقع خواب همیشه با خودم فکر میکردم که نکنه مثلا پدرم نباشه ، کسی بیاد بگیرتش ببرنش..تو ذهنم داستان میساختم و نبودنش رو تصور میکردم و اشک میریختم. الانم که بیست و خورده ای سن دارم ،اکثر شبا به این فکر میکنم که اگه یه روز بابام نباشه چی میشه و تا ساعت ها گریه میکنم. کلا نا امیدم ، سر هر چیزی داستانهای منفی میبافم تو سرم ..حتی نسبت به خودم ، همش فکر میکنم تو سن کم مریض میشم، خیلی به مرگ فکر میکنم ..انگیزه و روحیه قوی ندارم
درود دوست عزیز
در همین مورد اپیزودی تهیه کردیم که دوشنبه ۳ مهرماه از رادیو بینا منتشر میشه ،اگه با دقت گوش کنید پاسخ سوالتون را میگیرید
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید