رابطه

من توی ماه چهارمه با یه نفر آشنا شدم و قصدمونم ازدواج بود اما حین رابطه گاهی حس میکردم عمیقا درک نمیشم، اذیت میشدم زیاد، و چون تو زندگیم بارها از بچگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بودم متوجه نبودم که هرچند با رضایت من نبوده اما انگار منو تنوع طلب کرده و من ناخودآگاه بدون اینکه به این مطلب آگاه باشم کشیده شدم سمت یه پسر دگ و طرف مقابلم فهمید و گفت بهش خیانت کردم، مدتی رابطه کات بود و بعد من تمام تلاشمو کردم که برش گردونم و منو ببخشه، باهم حرف زدیم و اون متوجه شد عمدا نبوده و ناخودآگاه بوده و منم شروع کردم رو خودم کار کردن، خب یه سری کارها که دلم میخواست برام انجام بده مثل هدیه خریدن، مثل تبریک تولدم و درک من زمان پریود و حال بدم نبود، الآن هم هنوز گاهی نیس. ایشون میگه باید قوی باشم و محکم، و مرتب سر هر خواسته ای که ازش دارم و توجهی که ازش میخوام سرکوفت میزنه که تو خیانت کردی و خیانت فراموش نمیشه، میگه باید قبلیو دفن کرد و دوباره ساخت، میگه با رفتارهات یادم میندازی در حالیک میخوام فراموش کنم، و من واقعا دگ نمیدونم چکار کنم، ازم خواست از یه مشاور خانواده کمک بگیرم در مورد خودمون