سلام مریم جان امیدوارم حالت خوب باشه میخواستم مشکلم رو باهاتون درمیون بذارم من ۲۷ سالم هست و وقتی ۱۷ سالم بود به خواست خانواده ازدواج کردم و جدا شدم و همیشه ترس داشتم که کسی منو بخاطر خودم دوست نداشته باشه به تازگی با آقایی آشنا شدم که حالم باهاش خوبه و اونم همین حس رو داره و همه چیز عالیه فقط من بهش در رابطه با جداییم حرفی نزدم نمیخواستم همیشه ترس داشته باشم که نکنه بخاطر این موضوع بهم دروغ بگه که به چیز دیگه ای برسه این آقا خیلی بابت این رابطه خوشحال هست و از روز اول خونوادش رو در جریان گذاشت و چندباری گفته که قصد جدی داره دوست داشتم احساسات واقعی یک مرد رو نسبت به خودم درک کنم و الان خیلی نگرانم که کی باید بهش بگه باید بیشتر صبر کنم یا هرچه زودتر این موضوع رو باهاش درمیون بذارم البته من به زودی قرار هست که مهاجرت کنم و این موضوع رو هم نگفتم و خودش متوجه شد و نظرش این هست که بخاطر من میتونه یوقتی با من بیاد کلا به رابطه طولانی مدت و ازدواج فکر میکنه
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید