سر در گمی

سلام و عرض ادب خدمت انجمن رادیو بینا واقعا سپاسگزارم بابت تمام زحمات شما 

حقیقتا من آدم شادی بودم همیشه حس مثبت بودن و موفق بودن داشتم اما اما تازگیا انگار همه چیز با هر اقدامم خراب میشه یا خراب میشه یا من حسم اینه که نه اونجوری که باید باشه نیست عجیب شدم انگار نسبت به خودم زندگیم اهدافم اطرافیانم گذشتم و همه و همه و همه چیز دلسرد و خنثی شدم اینو باید عرض کنم خدمتتون که این احساس از ۱۴ فروردین تولد ۳۰ سالگیم افتاده همش حس میکنم دیگه تموم شد دیگه شادابی سابق رو ندارم میدونین همش حس میکنم دیگه دیره نمیدونم چرا و چه اتفاقی توی مغزم و توی احساسم افتاده باورتون میشه به حدی رسیدم که همش با کوچیک ترین چیز و موضوع بغض میکنم حتی گریه میکنم پر از خشم شدم و الان خسته شدم از خودم و از این حسم که مدام میخوام فرار کنم از الانم از اطرافیانم حسی که انگار خودمو مدام دارم متهم گناه میکنم متهم کم کاری متهم عقب افتادن نمیدونم چرا

میشه کمکم کنید🙏 ببینید من مدام روی خودم کار میکنم میگم ملیکا شاد باش تلاش کن ولی باعث تاسف که من حین شادی و تلاش هم حس بد بهم دست میده این که مدام حس کنی برای خودت برای اطرافیانت کافی نیستی به نظرم بدترین نوع شکنجه هست خواهشا کمکم کنید