تبادل نظر

https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
anahita
تعداد پست: 1
1104 بازدید
عنوان تاپیک

پیدا کردن خودم

با درود و سپاس از ورکشاپ های کاربردی، من ورکشاپ پیله رو گوش دادم ،تمام تمرین هاشو هم انجام دادم.الان تازه ورکشاپ تله ها رو شروع کردم و همچنان دارم تمرین هاشو انجام میدم.ولی خیلی راه دارم واسه پیدا کردن خودم.مثل یه تیکه تخته پاره روی امواج اقیانوس هستم.خواهش میکنم کمکم کنید.بارها و بارها به خودکشی فکر کردم ولی تنها پسر شش سالم هست که مانع میشه. در حال حاضر من و پسرم توی یه کشور اروپایی داریم غریبانه زندگی میکنیم. از همسرم چند ماهی میشه که جدا شدم،شرایط مالی و جسمی و اقامتی خیلی اوکی نیست.روزها چنان برنامم رو پر میکنم که شب ها مثل جنازه ولو میشم رو تخت تا دیگه وقتی واسه فکر کردن به مشکلات نداشته باشم،ولی بعضی وقت ها که پسرم می‌ره پیش باباش و من تنها میشم..... از بچگیم اگه بخوام بگم،فرزند سوم و آخر خانواده،که مورد بی مهری و بی توجهی شدید بودم،پدرم رو در سه سالگی از دست دادم،مادرم آمادگی بچه دار شدن نداشت و هنوز که هنوزه بچه ست.یه جورایی حس زیادی بودن داشتم.گاها جلوی آینه میرفتم و جملات نفرت انگیز به خودم میگفتم،با اینکه از لحاظ چهره زیبایی نسبی دارم ،ولی مدام توی بچگی جلوی آینه به خودم میگفتم چقدر تو زشتی.توی همون بگی چند بار میخواستم با چاقو شکم خودم رو پاره کنم ولی جرات شو نداشتم،یک بار یک مشت پر قرص خوردم ولی باز فایده ای نداشت. تو بچگی مثل یه بره و توی رابطه ازدواج مثل یه برده مطیع و رام بودم. از وقتی با همسرم اومدیم اروپا ،اون هم من رو به. نوعی سربار خودش میدید و توی دعواهامون هم این رو می‌گفت.او بسیار بد دهنه و مدام من رو تحقیر و سرزنش میکرد و به خودم و فامیل هام فحش های رکیک میداد و حتی من رو تهدید به قتل و زندان میکرد.من که دیدم شرایط این جوریه،سعی کردم از لحاظ مالی مستقل بشم،و تا حدودی شدم.رفتم یه دوره آموزشی پیدا کردم و الان سر یه کار پاره وقتم.بعد خودم تقاضای جدایی دادم،البته با کلی داستان و دعوا و البته حمایت اداره جوانان و جاب سنتر.چون اون خیلی قالتاقه و هیچ وقت تنهایی از پسش بر نمی یومدم.از خانوادم توی ایران هم کاملا بربدم.الان که سدهای زندگیم رفته‌اند دارم شروع میکنم به کشف خودم،دارم واکاوی میکنم چرا این قدر عزت نفسم،کمه؟چرا نمیتونم هیچ کاری رو درست انجام بدم؟چرا این قدر عصبی هستم؟الان تمام عضلاتم دارن می‌لرزند...دستام یخ کرده و نفس نمیتونم بکشم. مادرم به معنای واقعی من رو بی عرضه و بی هنر بار آورد،نمیذاشت دوست صمیمی داشته باشم،حتی نمیذاشت تنهایی برم خرید،حتی تا دانشجو که بودم خودش برام لباس می‌خرید.تمام لباس هام باید از استاندارد ایشون رد میشد. توی رابطه ازدواج هم همین طور بود،او به من می‌گفت تو سلیقت خوب نیست بذار با هم لباس بخریم و قصه تکراری.... آه درد دل خیلی دارم ولی تنهای تنها ،😭😭😭

۱۴۰۲/۱۰/۱۷، ۰۰:۲۱
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام عزیزم من توصیه میکنم حتما به یک روانپزشک مراجعه کنید تا با دارو علایم فیزیکی استرس و خصوصا اضطراب شما کم بشه،تا بدن اروم نشه تکنیک ها کمکی نمیکنه در کنار مصرف دارو، انجام تمرین ها کارایی بیشتر داره ببینید در محل اقامتتون کلاس یوگا هست یا نه من اکیدا توصیه میکنم یوگا را وارد روتینتون کنید به زودی ورکشاپ جدیدی منتشر میشه که خیلی برای وضعیت شما موثره البته به شرط اینکه توصیه من برای مراجعه به روانپزشک و مصرف دارو را جدی بگیرید

۱۴۰۲/۱۰/۱۷، ۲۱:۲۶
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
anahita
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 1

مرسی از جوابتون، باشه،حتما پیگیری میکنم.البته من توی تقریبا دهات زندگی میکنم و دسترسی به این جور مسایل خیلی برام سخته،ولی سعی میکنم انجامشون بدم.

۱۴۰۲/۱۰/۱۷، ۲۱:۴۶
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام در یوتوب دانلود کنید و به صورت رایگان میتونید اموزش یوگا را انجام بدید اگر نمیتونید باشگاه ثبت نام کنید، روزانه ۱۰ هزار قدم پیاده روی کنید از درب خانه شروع به شمارش کنید و تا ۱۰ هزار قدم بشمرید. ابتدا یک ماه این دو تکنیکی که خدمتتون عرض کردم را انجام بدید تا بعد تکنیک های دیگه را خدمتتون توضیح بدم چون ابتدا باید بدن شمارو در حالت نرمال قرار بدیم.

۱۴۰۲/۱۰/۱۹، ۱۸:۱۶
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
anahita
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 1

سلامی دوباره، من توی یه شهر دور بالاخره یه دکتر روانپزشک فارسی زبان پیدا کردم،حتی وقت هم گرفتم.ولی چند وقت پیش پیش دکتر خانواده بودم،چون نیاز به معرفی نامه دکتر خانواده داشتم،که ایشون هم ایرانی هستن،و همه چی رو توضیح دادم،بهم گفتن که اگه می‌خوایی فعلا پیش اون دکتر روانپزشک نرو ،به جاش خودم برات یه داروی آرام بخش مینویسم،اسمش هست ۱۰ میلی‌گرم Citalopram ،گفت که باعث میشه اندروفبن در مغزت رها بشه و باعث میشه که ریلاکس بشم.ولی من همچنان وقت قرار رو کنسل نکردم،حدود یک ماه دیگه هست.میخواستم بدونم نظر شما چیه ،همچنان برم سر اون قرار؟ یه مشکل بزرگ دیگه که دارم،از یه طرف خودم خیلی انرژی ندارم که واسه پسرم بذارم،از بس که توی جبهه های مختلف جنگیدم،از طرف دیگه شوهر سابقم خیلی مغز پسرم رو داره شستشو میده و آخر هفته هایی که باهم هستن خیلی بهش باج میده و به سازش می‌رقصه ،و مدام من رو پیش پسرم خراب میکنه،به طوری که میگه کامنت احمقه و اگه تو زد با اذیتت کرد بیا به من بگو تا بزنمش یا دعواش کنم.به طوری شده که پسرم مدام میگه من نمی‌خوام با تو زندگی کنم،تو بدجنسی و بابا مهربونه و پدرش هم یک بار رسما گفت حضانت بچه رو به من بده برو به زندگیت برس. دکتر خانوادم پیشنهاد داد که بچه رو به پدرش بده،چون آخر ماجرا همه استرس و بدبختی مال تو هست و بچه هم می‌ره در نهایت پیش پدرش. خواهش میکنم راهنماییم کنید،خیلی بلا تکلیفم.باید در مقابل خواسته پسرم و پدرش مقاومت کنم ؟ این رو هم بگم که پسر شش سالم گاهی من رو با آخرین قدرتش میزنه و حتی یک بار زیر چشمم سیاه شد.گاهی روی من چاقو می‌کشه یا هر وسیله ای دم دستش باشه سمت من پرت می‌کنه ,وقتی خیلی عصبانی میشه.

۱۴۰۲/۱۲/۰۷، ۰۰:۵۲
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام به نظر من جلسات تراپی را شروع کنید و همزمان دارویی که پزشکتون توصیه کردند، مصرف کنید. یعنی همزمان هم دارو هم جلسات تراپی و در مورد پسرتون، به اجبار نگهش ندارید، اجازه بدید پیش پدرش بره در مورد پسر شش ساله، من فکر میکنم با یک مشاور کودک هم صحبت کنید. ممکنه فرزند شما به خاطر تنش های جدایی شما از همسرتون این رفتارها را داشته باشه و یا مشکل دیگه ای باشه. نگران نباشید، طبق این توصیه ها عمل کنید، آرامش آروم آروم برمیگرده به نظر من تحرک و ورزش هوازی هم میتونه کنترل هیجانیتون را برگردونه انجامش بدید

۱۴۰۳/۰۱/۰۹، ۱۷:۵۷

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات انجمن درد دل رادیو بینا می باشید
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
پر بازدید ترین تاپیک های امروز
گفتن حقیقت به پارتنر
۱۴۰۳/۰۸/۳۰ ۱۴:۵۲:۴۹
لاغری
۱۴۰۳/۰۶/۰۳ ۱۷:۰۶:۲۹
بیشتر ببینید
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
کمالگرایی
user_57526406 ۱۴۰۳/۰۸/۲۵ ۲۱:۱۱:۵۴
بدخلقی های پسرم
۱۴۰۳/۰۸/۲۸ ۲۲:۴۲:۲۸
بیشتر ببینید
داغ ترین های تاپیک های امروز