تبادل نظر

چگونگی تشخیص سلامت عقل و روان !!!؟
jahangiriabdolgha230
تعداد پست: 2
306 بازدید
عنوان تاپیک

چگونگی تشخیص سلامت عقل و روان !!!؟

درود بر رادیو بینا بنده الان چهل و یک ساله و اندی از عمر جسمانی ام می‌گذرد /در حیرتم چرا به جای آنکه احساس رضایت و رضایت مندی در خود مشاهده کنم بیشتر در ترس و اضطراب فرو رفته ام /آیا به دنبال تغییر در هورمون هاست !!سن چهل سالگی وارد چنین بحرانی نشدم نه با این شدت بیشتر حسرت بود الان حسرت توأمان با ترس ،احساس پیری و مرگ بر من غالب شده /اتجربه زندگی مشترک (ازدواج)را در سن سی سالگی داشته ام و ادامه این زندگی مشترک به مدت سه سال (با همه فراز و نشیب های زیادی که در این مدت کوتاه دوران داشتم ولی تجربه جالبی را داشتم اگنون هفت سال از جدایی و متارکه ام می‌گذرد /آیت همان دوره کوتاه دوره زندگی و حیات من بوده است !!!آیا اکنون من مرده ای بیش نیستم و حیات را چرا در خود احساس نمیکنم!!!در همان زمان هم شب ها اضطراب داشتم با این تفاوت که همسری کنارم بود که آرامم میکرد آیا اکنون به دنبال آرامشی میگردم و آن آرامش را در جنس مخالف خود جستجو میکنم !اگر چنین باشد پس چرا نتوانستم زندگی مشترک را دوام و قوام دهم !!!آیا در همان زمان خام بودم !!!آیا اکنون به پختگی رسیدم !!؟هرگز به پختگی نرسیدم بلکه حس تنهایی و پیری مرا در آغوش گرفته برای فرار از این حالت به دنبال همسر میگردم!!!پی اگر به یقین این حال بر من غالب باشد احمق هستم و اگر به حماقت خود آگاه باشم پس چگونه احمقی هستم !!!احمقی دانا!!!مگه داریم مگه میشه !!!این دیگه خر تو خری هست که درون من متولد شده 🤔چند وقت پیش در حال قدم زدن بودم دختری را پیشاپیش خود مشاهده کردم بسیار با وقار قدم میزد چنان گویی در حال رقص بود مثل کرگدنی زمخت و همچون الاغی خیره سر ،سر تا پای دختر را دید میزدم در فکر بودم و به لهدخیردم با او ارتباط برقرار کنم هر چه به خود و اعمال خود در آن لحظه تفکر کردم با خود گفتم عجب خری هستم چه کسی ری چه سمی چه گردنی چه سری چه دمی!!!🤔با این شمایل خر و کرگدن گونه در یک پوششی در حال قدم زدن در چنین تفکراتی غوطه ور بودم و آن دختر را می‌نگریستم !!!چه موهای زیبایی داشت چه شلوار لی قشنگی پاش بود /نمی‌دونستم باید چه غلطی کنم!!!با خودم گفتم آهای دختر زیبا رو کمی آهسته قدم بزن لعنتی تا به تو برسم و تو را بهتر مشاهده کنم و خود الاغم هم جرات نداشتم سریعتر قدم بزنم تا او را از نزدیک مشاهده کنم از ترس آنکه مبادا مجذوب او شده خرتر از قبل به خانه باز گردم!!!آیا همه هم و غم من جذب یک جنس مخالف است و این همه تلاش برای چیست !!!برای آنکه بازی جدیدی را خلق کنم !!!بازی که سال ها پیش داشتم !!!چرا هر چه از عمر من می‌گذرد خرتر میشوم!!!این دیگه چه سندرمی است که گرفتارش شدم /ریش هام در حال سفید شدن هست مثل گفتاری در حال زوزه کشیدن هستم این زوزه کشیدن برای کسب چه مطلعی!!!و لی این کفتار داره پیر میشه /عجب 🤔پس کرگدن و الاغ کفتار را در خود دیدم پس آدم بودن و صفات آدمیت دقیقا چی هست !!!دقیقا نوع کوصخلی من از چه نوعی است !!کوصخل رنگی رنگی کوصخل نوع ساده کوصخل بدون رنگ ....!!!دقیقا کدام روانکاو توان درمان این کوصخلی رو داره!!!؟(راحت درد و دل کردم )/حوصله بازی با کلمات رو ندارم / دسته بندی رو انتخاب کنید من نمی‌دونم باید تو کدوم دسته بندی این متن رو بذارم 🤔 زدم رابطه !!!مهم قفله/من الله توفیق

۱۴۰۳/۱۰/۱۴، ۰۱:۱۳
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

اکنون ساعت پنج صبح به وقت ایران هفده دی ۱۴۰۳/انگار تیر خورده به چشمم نمیتونم بخوابم (توف بهش)/یک مشت خزعبلات میاد تو مخم الان هندزفری رو زدم دارم یکی از موسیقی های امواج بایمورال بیت آلفا ۰۸رو گوش میدم /خیلی شخماتیک هست انکار ته آب هستن یاد زمانی اوفتادم که رفته بودم شما تو استخر به یک شاسکول تر از خودم گفتم داداش من شنا بلد نیستم مراقبم باش طرف حرفه ای بود خیر سر الاغ اش کنن گفت رو چشمم برو من هواتو دارم من هم گفتم ایول /شیرجه رو زدم همینطوری مثل یک پنگوئن رفتم به وسط استخر رسیدم دیدم ایول دارم میرم ته آب هرکار کردم بیام بالا دیدم نشد که نشد اومد اون گوساله سامری رو صدا بزنم دیدم نمیشه اون گوساله سامری راست می‌گفت هوام رو داشت ولی تو آب هوام رو نداشت دروغ نگفت بدبخت بیچاره/هی آب خوردم هی آب خوردم داشتم ریق رحمت رو مینوشیدم بلاخره گوساله سامری اومد من رو کشید بالا توف به قبرش بیاد/گفتم کجا بودی گفت نگران نباش باید ترس ات میریخت و شروع کرد شر و ور گفتن 🧐ترس ام ریخت ولی دقیقا کجا ریخت این خیلی مهمه مسأله ای بغرنجی است /این صدای موسیقی یاد اون خاطره من رو انداخت (به این میگن فکر کنم تداعی معنای یا یک همچین چیزی تو این مایه ها)/اینجا دردل و دل میکنیم تازگی ها باهاش حال میکنم /دم تیم رادیو بینا گرم 🌹🙏داشتم تو یوتیوب چرخی میزدم جای باحالی هست همه چی توش هست از شیر مرغ تا جان آدمیزاد تا پیج نوروسایکولوژی به مدیریت خانوم دکتر مریم زنوزی (mary bay)/چند وقت پیش رفتم گوگل گفتم یک سرچی کنم ببینم دکتر مریم زنوزی یافت میشود دیدم بله یافت شد آخه یک مدت بود ناپدیده شد همچین نامی و نشانی یک زمانی عکس خانوم دکتر در بغوله های گوگل موجود بود بعد کلا نام و نشان ناپدید شد 🧐یک همچین چیزی پیدا کردم :مریم بِی زنوزی( Mary Bay ) مؤلف و نویسنده کتاب آدم‌‌ها و قصه‌ها و صاحب امتیاز و مدیر مجله روانشناسی سایکالوجی پلاس و رادیو بینا است. عضو انجمن روانشناسان امریکا مشاور اجرايى"طراحی یک برنامه تغذیه پایدار برای سلامت و بهداشت" از دانشکده پزشکی هاروارد در آموزش اجرایی لایف كوچ زير نظر موسسه بين المللى ICF. موارد بیشتر... متاسفانه موارد بیشتر نیومد ولی یادم میاد خیلی بیشتر از این ها بود 🧐مشاور اجرایی اش جدید بود 🧐تمام مدارک رو جمع کرده اصلا یک چیز عجیب و غریبی هست این بشر /من نمی‌دونم چطوری این همه کتاب میخونه برام جای سوال شده/تخصص مغز و اعصاب هم داره داره دکتری حقوق هم میخونه بلاخره یک جا این بشر مخش میترکه من میدونم من میدونم😂امروز یک کلیپ از خانوم دکتر دیدم دیدم از قارچ شیر یک همچین چیزی گفت رفتم سرچ کردم نمیدونی چی بود برگام ریخت عطاری ها بفهمندهمچین چیزی وجود داره خشتک مردم ایران رو میذارن رو سرشون از فردا قارچ نایاب میشه ملت هم هجوم میبرندقارچ بخرند تا آلزایمر نگیرند و اخلاق مزخرفشون رو بهبود بره بعد هم برند به فامیل بکند ما قارچ یال شیر داریم تو نداری پس خیلی خری من دارم تو نداری بعد طرف هم بره برای چشم هم چشمی یک کیلو بخره چهار میلیون تومن بعد میگه تو اینقدر نداری من اینقدر دارم 😂🧐بلاخره اینجا ایران هست خر تو گاو پلنگی هست خره تو گاوه است گاوه تو پلنگه همه تو هم /امروز باید برم دکتر دندون پزشکی وقت گرفتم راستش رو بخوای از آمپول میترسم به دندون هام وسواس دارم زارت زارت هم خراب میشه حالا ا هرشب هم مسواک میزنم 🧐امشب داشتم با یکی از رفقای بسیار قدیمی که او هم دیوانه ای است تلفنی حرف میزدم یکدفعه گفت بذار دوست دخترم رو بیارم رو خط گفتم چه باحال بیارش اومد شروع کردیم سه نفری با هم گفتگویی کردیم بعد هم خداحافظی کرد و رفت بخوابه گفتم برو بخواب که ما بیداریم/این رفیق ما هم سن و خودم هست ازدواج نکرد من ازدواج کردم الان هر دو ول معطلیم 🧐😂گفتم این مخلوق خدا می‌دونه تو بدجور مریض هستی جواب نداد نه بهش نگفتم خودم رو سالم پیشش نشون ندادم وحشت نکنه 😂 🧐 گفت راستش رو بخوای دلم براش میسوزه بهش گفتم من مغزم مشکل داره ولی طرف فکر می‌کنه من خیلی عاقلم میگه تو به من آرامش میدی 🧐😂ببین این مملکت چه خرتو خری شده ما دیونه ها به بقیه آرامش می‌دیدم ببین اون ها چقدر دیوونه هستند نمی‌دونند. ما چقدر دیوونه ایم😂🧐ولی حالی عجیبی بهم دست داد وقتی صدای طرف رو شنیدم با نشاط بود فکر کنم چون با رفیق مریضم حرف زده بود حالش بهتر شده بود صبح هم باید می‌رفت سرکار /دمش گرم حال خوبی بهمون داد صداش آرام بخش بود و ما هم که مشکل عاطفی داریم با صدایی هم آرام بشیم غنیمت است /حالا می‌خوام برم بتمرگم بخوابم یکی دو ساعت بخوابم تا ببینیم چه خواهد شد /عجب موسیقی باحالیه انگار ته آب هستم دارم ماهی های آب شور رو نگاه میکنم /خیلی دوست دارم برم غواصی کنم اگه جک وجونوری نیاد تو اون منطقه گازمون نگیره اخه من از نظر شانسی شخمیی هستم یکدفعه دیدی یک چیزی ما رو زد دقیقا همون جونور شخمی ترین زهر موجود در عالم رو داره وبعد عوارضش تنگی نفس و مثل سگ جون دادن /از خیر غواصی گذشتم گور پدر غواصی /ما از زمین اش شانس نیاوردیم چه برسه به غواصی/😂خانوم دکتر گرامی در پناه قلب مهربانت باشی 🙏🌹۵:۴۲تمام

۱۴۰۳/۱۰/۱۷، ۰۵:۴۴
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

ساعت چهار صبح به وقت شخماتیک در ایران تهران /دارم موزیک باینورال بیت آلفا ۰۳گوش میدم خیلی باحاله دم تیم رادیو بینا گرم 🌹/رفتم دندون پزشکی یک خود آزاری مشتی قبل از رفتن و بعد از رفتن داشتم حسابی مغز خودم رو جررر دادم از بس فکر کردم هر چی بود تموم شد رفت (بیشتر شبیه طویله بود تا دندون پزشکی /طرف دستش رو به همه جا مالید بعدش میکرد تو دهن من بدبخت بیچاره /فکر کنم دندون پزشکی نرفته بودم دامپزشکی رفته بودم الان فکر میکنم از ترس سرپا خودم رو خیس میکنم سگ بهش 😡)(هر چی بیشتر وسواس داشته باشی بیشتر تو جایی میری که از در و دیوارش گنداب میرزه جالب اینجاست به رفیقمون گفتم توف به روح ات اینجا دیگه کجا بود بهمون آدرس دادی گفت چطور!؟ گفتم لامصب؛ نکبت از درو دیوارش می‌ریخت گفت تو خیلی وسواسی هستی گفتم لامصب طرف ماسک نداشت روپوش نداشت تازه من وسط کار مته کاری یک نگاهی به اطراف انداختم چشمام باز شد یکدفعه تازه فهمیدم کجام نمی‌تونستم از اونجا فرار کنم فقط آمپول بی حسی رو خوب زد مابقی داستان گنداب بود تازه فهمیدم من نخورده مستم 🤔باید از اونجا در میرفتم🤔 /(هر چی فکر میکنم نمی‌دونم چرا از اونجا فرار نکردم 🤔)تا الان حدود صدبار دهنم رو مثل اسب آبی باز کردم تو آینه دندونم رو نگاه کردم ببینم خوب درستش کرده یا نه 😂 🤔/بلاخره هر چی باشه اینجا باید دردودل کنیم 😂 🧐/سندروم سن چهل و یک سالگی هست بخوری پاته نخوری پاته 😂ا این موزیک خیلی باحاله انگاری زیر دوش آب هستم یا بارش بارون دارم قدم میزنم تو یک کوچه تخماتیک هوا هم تاریکه یاد خونه مادربزرگم اوفتادم چند سالی اونجا زندگی کردیم محل خیلی گندی بود دوران کودکی اونجا بودم با اون کوچه های باریک مثل سگ و شغال بچه های محله می‌زدیم تو سر همدیگه چه دوران مزخرفی بود /یکی بود اسمش حمید بود من اسمش رو گذاشته بودم حمید قوچ پدرسگ کلا مریض روانی بود هر روز من با این روانی دعوا داشتم /بعد ها امارش رو گرفتم ببینم این شغال روانی زنده است یا نه !!!بهم آمار دادند الان آلمان هست تو گروه های محافظت از حیوانات از این خزعبلات/برام خیلی عجیب بود این روانی سادیستیک که به آدمیزاد و حیوان رحم نمی‌کرد چطوری اینقدر آروم شده تو گروه های حمایتی حیوانات بعد هم تو ساکن توی آلمان حل الخالق 🧐با خودم گفتم طرف الان باید قاتل باشه 🧐 گفتم واقعا خبر موثقه طرف اینقدر آروم شده نکنه اونجا به حیوانات تجاوز می‌کنه آلمانی ها خبر ندارن گفتن نه طرف مثل حیوون اهلی آروم آروم شده مثلا حیوون اهلی دست آموز مثال بزنم سگ خونگی تشبیه خوبیه براش 😂/احتمالا اون هم الان آمار من رو گرفته با خودش میگه این روانی شاید قاتل شده باشه نمی‌دونم از من چه خبری بهش رسوندن خدا بخیر کنه من رو به چه حیوانی تشبیه کرده یا بچه های هم دوره ای تشبیه کردند الله اعلم 😂/ولی من خیلی بچه خوبی بودم سگم به از خودم بود (سگش به از خودشه=در مورد کسی یا بچه ای که از او تعریف بی مورد شده میگویند.)/چه خاطراتی اومد تو مخ معیوبم 🤔/چند وقت پیش با یکی آشنا شده بودم گفتم از کدوم دیوونه خونه فرار کردی گفت امین آباد گفتم طبقه بالا بودی یا زیر زمین گفت طبقه بالا گفتم نگران نباش من از طبقه پایین میام حواسشون نبود زنجیر پاره کردم فرار کردم گفتم تو چطور !؟گفت من قرص هام رو خوردم ولی هنوز زیر نظر اطبا هستم گفتم خدا قوت از دیدار و اشنایی با شما بسیار خرسندم 😂اینجا تهران است یعنی شهری که هر چی توش میبینی باعث تحریکه تحریک روحت تا تو آشغالدونی میفهمی تو هم آدم نیستی یه آشغال بودی اینجا همه گرگن ( آهنگ =صدای هیچکس)/خدا قوت میگم به تیم رادیو بینا که با سعه صدر این محفل رو برای بنده فراهم کردند تا با خیالی آسوده و طیب خاطر دردودل کنم /با رفیق ها دور هم جمع بودیم گفتم خدا عاقبتمون رو بخیر کنه یکی از مجانین گفت :آخه الاغ جان عاقبتمون که همینه که الان هستیم کدوم عاقبت بخیری!!!خداییش حرفش خیلی حق بود 😂/تا جلسه بعدی درمان و برون ریزی حالات و افکارمشوش بعدی همه شما گرامیان را دقیقا نمی‌دونم باید به چه چیزی بسپارم به همان چیز که نمیدانم میسپارم(الان در حال چیزی به خاطرم نمیاد که دقیقا اون چیز چی می‌تونه باشه 🧐)/شب و روزتون پرتقالی💫🍊🍊🍊🍊به تاریخ سه شنبه ۱۸دی ۱۴۰۳ساعت ۴:۴۸صبح/(من حتما باید تاریخ بزنم وسواس تاریخ و ساعت دارم 😂)/

۱۴۰۳/۱۰/۱۸، ۰۴:۵۴
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

صبح چهارشنبه۱۹دی ۱۴۰۳ ساعت ۵:۱۱ در حال گوش دادن امواج باینورال آلفا ۰۴/ فوق العاده حس جالبی بهم دست داده صدای رعد و برق نغمه پرندگان ج/جریان آب حسی از آمیختگی ترس و حیات و زندگی و زنده بودن/ حالت ترسبخاطر شنیدن صدای غرش رعد و برق و/ و حس حیات بخاطرشنیدن صدای پرنده ها و جریان آب //چند وقت پیش مثلا دو ماه پیش به مدت هشت ما باشگاه و ورزش از این چرت و پرت ها رفتم بم /شب ها حدود ساعت هشت و نیم الی نه میرفتم باشگاه و به یاد قدیم شروع کردم وزنه زدن و از این خزعبلات بازی ها /دقیقا باشگاه رو برای چی رفتم !!؟برای جذب جنس مونث ،مخ زدن /مشوق بنده یکی از دوستان بود ولی متاهل بود گفت به یاد قدیم بیا از دوباره برو باشگاه من هم گفتم قبول هر جوری بود کوصخلمون کرد حدود یک ساعت تمرین و جابجایی یک و نیم تن آهن در این مدت زمان یک ساعت 🤔آخه کدوم انسان صاحب عقل و اندیشه ای میره باشگاه یک ونیم تن وزنه جابجا می‌کنه اون هم بدون جیره و مواجب بعد هم باید پول هم بدی ثبت نام کنیم واقعا احساس خریت کردم ولی چاره ای نبود از همه بدتر یک صحنه خیلی بهم فشار آورد یکی بهم گفت عمو جان لطف میکنید این حرکت رو به من یاد بدی !!!میخواستم با پشت دست بزنم تو دهن طرف بگم توف به گورت بیاد من عموی تو نیستم طرف حدود بیست سالش بود شاید یکی دو سال بیشتر /من خودم یادم نمیاد تو اون دوره سنی تو باشگاه به کسی عمو گفته باشم میگفتم جناب یا برادر اخوی بستگی داشت یک سر تا پای طرف رو نگاه کنم بعد ببینم کدوم لفظ باحال تره بچپونیم تو کلام 🤔این واژه عمو انگار آتش دوزخ رو فرو کردن به من احساس پیری بهم دست داد مثل تراکتور شروع کردم وزنه زدن 😂دیدم جون تمرین ندارم یک داروی گیاهی درست کردم در حد مرگ چهل قلم رو مخلوط کردم هر چی گرمی بود قاتی کردم جوری که بعد از باشگاه تپش قلب میگرفتم از بس تو این مخلوط زیره سیاه ریخته بودم دیدم اگه همینطوری ادامه بدم سر از قبرستون در میارم😂🤔یک جورایی معجون من دراوردی رو بالا و پایین کردم تا دزش اومد دستم کم کم بدنم قوی شد مثل میمون جهنده از این میله به اون میله میپریدم کم کم حس عجیبی بهم دست داد میرفتم جلوی ایینه خودم رو برانداز میکردم 😂 هم خنده ام می‌گرفت هم جدی بودم به مثال یک خر جدی یا خر خندان 😂تو باشگاه به ریشه و ریشه هم می‌خندیدم 😂 از این بچه های زاقارتی بیست الی بیست و پنج ساله فاصله می‌گرفتم که اگه بگن عمو از کوره در نرم بزنم تو دهنشون 😂با هم سن های خودم میپریدم هم سن های خودم هم از من مریض تر بودن هورمون میزدن هر چی بود نیاز داشتن این مخلوقات بیچاره عیال وار بودن یا کم کم هفت الی هشت تا دوست دختر داشتن من هم که عزب بودم /باورشون نمیشد که من عزب هستم کم کم داشتن بهم شک میکردن خواجه و اخته نباشیم 😂 بلآخره بعد از انکشاف حقیقت و داستان جدایی و این خزعبلات ، دست از سر من برداشتن /ولی واقعا نمیدونم اونجا شبیه همه چی بود جز باشگاه ورزشی بیشتر دارالمجانین بود همه هم رو به سخره گرفته بودیم همدیگه، بیشتر به ریش هم می‌خندیدم 😂 من هم که صاحب ریشی عظیم سترگ تا نافم یک وضع شخماتیک خرتوخری شده بودم گاو پیشونی سفید وتا میومدم باشگاه همه شروع میکردن مسخره کردن سگ بشاشه به گور همشون من راضی نیستم والا😂یک مدتی گذشت و بدنم حال و هوایی گرفت تا اینکه داشتم از باشگاه میومدم یکدفعه حال جالبی پیدا کردم توجه ام به زن ها بیشتر شد 😂🤔تا اینکه گردنم خود به خود خودش حرکت میکرد با خودم میگفتم چه باحال ایول پس عضلات گردن به درد همچین مسائلی میخوره 😂چشم هام خودش می‌چرخید ولی چون مثل بزکوهی یک من ریش داشتم نمیشد قشنگ یک دل سیرچشم چرونی کنیم 🤔😂شبیه وایکینگ ها شده بودم فقط دو تا تبر کم داشتم سیبیل ها هم شده بود پنجاه بیل 😂🤔ورزش این دوره سنی با ورزش دوره جوانی خیلی فرق داشت از زمین تا زیرزمین فرقش بود اون زمان خیلی خوش تر بودم ایندفعه حس خریت بیشتری بهم می‌رسید برای جابجایی اون همه وزنه 🤔برای قضای حاجت و یا خوردن یک لیوان آب که رفع تشنگی کنه حس بلند شدن نداریم بعد برای باشگاه اون همه تکاپو و جدیت 🤔تمام این بازی ها برای جذب جنس مونث هست هر کی بگه فقط برای سلامتی ورزش میکنم بهش میگم برو خودت رو سیاه کن ما خودمون ته دیگ هستیم و زغال 😂 امشب تو یوتیوب داشتم می‌چرخیدم یک پیج دیدم به نام jay tvیک کوصخل همسن و سال خودم هست بلژیک هست شروع می‌کنه تو خیابون دلقک بازی فیلم درست می‌کنه تا کوصخل هایی مثل ما نگاه کنیم 😂 از دختر ها میپرسید شما به مرد نیاز دارید اون ها هم میگفتن نه نیازی نداریم مگر برای بچه دار شدن 🤔😂 از مردها میپرسید شما به زن نیاز دارید همشون میگفتن آره نیاز داریم 🤔😂برگام ریخت یعنی ما مردها به هیچ دردی نمی‌خوریم جز اینکه بهتون بچه بدیم توف به این شانس🤔 /زنگ زدم نصف شبی به رفیقم اون هم یک کوصخل مثل خودمه/ گفتم قضیه از این قراره تو دیدی این کوصخله رو !!!؟گفت اره دیدمش گفتم من این همه مدت دنبال زن گرفتنم گفت خیلی خری /بهش گفتم آخه الاغ جان تو شب ها تا صبح مثل یک سگ ول ارمنی (نوعی سگ است ملیتش از ارمنستان اما ول در ایران میگردد به همین خاطر به سگ ول ارمنی مشهور شده است و این کد واژه ای است که بین ما دوستان بیمار و هم تیپ مرسوم است) مگه تپش قلب نداری در حد مرگ !!گفت آره دارم گفتم خب چون زن نداری گفت آخه بیشعور تو یک زمانی زن داشتی مگه خودت اضطراب نداشتی گفتم آره داشتم ولی نه به این حد وحشتناک که شب ها از ترس دیگه نمیتونم برق اتاق رو خاموش کنم همه لامپ ها روشنه تلویزیون رو روشن می‌ذارم تا صداش رو بشنوم توهم نزنم 🤔😂گفت بیشعور برو بگیر بتمرگ نصف شبی بهم زنگ زدی من حالم خوب نیست اضطراب دارم با این خزعبلاتت داری اضطرابم رو بیشتر میکنی 😂 گفتم بیا بریم ارمنستان از اونجا زن بگیریم من خیلی تحقیق کردم اونجا خیلی سالم هستند و مساله مهم تر کسی اونجا ما رو نمیشناسه ما هم استاد فیلم بازی کردن هستیم خودمون رو سالم نشون میدیم هیچکسی پی نمیبره ما مریضیم 😂🤔گفت احمق دیگه هیچکسی با ما وصلت نمیکنه گفتم آخه چرا گفت ما دیگه به درد لایه جرز دیوار هم نمیخوریم از بس میترسیم 🤔😂گفتم امیدوارم مثل سگ تو گوشه خونه ات بمیری مرتیکه شغال بهم کمی فحش دادیم و گوشی رو قطع کردیم 😂به وضع سگی افتادیم که نگو و نپرس 🤔داستان امشب هم تمام شد بلاخره اینجا مکانی امن هست برای بنده تا الان خدا رو صد هزار بار شکر کسی کاری بهم نداره من هم از تیپ دیوانه های بی ازارم کاری به کسی ندارم 😂اصلا این مکان و سایت برای درد و دل کردن مخلوقات خدا و سوال و پرسش راهکاردرست شده ولی هیچوقت فکر نمیکردن یک مریض با این وضعیت وخیم اینجا رو پیدا کنه ،این هم شانس تیم رادیو بیناست 😂این جلسه تراپی بنده هم تمام شد به ساعت ۶:۳۱/

۱۴۰۳/۱۰/۱۹، ۰۶:۳۶
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز جمعه به تاریخ ۲۱دیماه ۱۴۰۳ساعت ۳صبح/ در حال گوش دادن فرکانس باینورال آلفا ۰۵هستم /یک مطلبی به شدت فکرم رو درگیر کرده و آن هم این هست :چگونه عقده ها رفع میشود !!آیا ریشه عقده ها و اثر آن تا آخر عمر با ما همراه است !؟تا همین لحظه عقده ها دهن من یکی رو جررر داده و نمی‌دونم باید باهاش چکار کنم ولی اون خوب می‌دونه داره با من چکار می‌کنه پس سگ سرپا بشاشه بهش توف به قبر یک یک این عقده ها بیاد/من راه علاجی پیدا نکردم از این عقده میریم فرو تو عقده بعدی و از عقده بعدی باز فرو میریم تو عقده بعدی و این ادامه داره و بدتر اینکه توهمات هم بهش اضافه میشه وبدترتر اینکه ترس ها بیشتر بیشتر میشه 🤔خیلی سعی کردم بفهمم دقیقا چکار باید کرد ولی نشد /اینجا ایران تهران است و برای اینکه بدانیم عاقل در میان ما چه کسی است میزان و ترازو را بر حسب مقدار کوصخلیت یک فرد قرار داده ایم/,مثلا به طور مثال بنده در میزان و درجه کوصخلیت مرتبه پادشاهی دارم =کوصخل اعظم🫅/با یکی آشنا میشوم یک نگاهی به سرتا پای طرف می‌اندازم و چون خودم معیار هستم عیار طرف رو با عیار خودم میسنجم اگر هم مرتبه خودم باشد ابتدای امر خوشحال میشوم ولی کم کم ترس و اضطراب به جونم می افته یک کوصخل شبیه خودم پیدا کردم دقیقا نمی‌دونم باید چکار کنم 🤔حالا اگر طرف کوصخلیت کمتری داشته باشه بسیار خوشحال میشوم چون سالمتر از خودم پیدا کردم ولی کم کم بهش حسادت میکنم که چرا طرف اینقدر آرومه من آروم نیستم 🤔شروع میکنم خودآزاری که سگ بشاشه به این وضعیت که ببین طرف چقدر حالش خوبه من چقدر کوصخلم به زمین و زمان فحش خواهر و مادر میدم بعدش نمی‌دونم باید با این فردی که از من سالم تره چکار کنم بزنم جرررش بدم یا دقیقا چه نوع رابطه ای باهاش برقرار کنم ولی بیشتر اوقات میرم به طرف میگم :دم تو گرم تو خیلی از من سالم‌تری و اگر رو مود خوب باشم سعی میکنم طرف رو مریض نکنم ولی اگر به شدت حسادت کنم برای اینکه طرف در امان باشه که خیلی کم پیش میاد طرف در امان باشه و کمی دهنش رو سرویس نکنم و بهش اضطراب ندم بهش میگم تو خیلی خوبی من کوصخلم برو نزدیک من نشو که گازت نگیرم و چون خیلی صادقانه به طرف این رو میگم به دل طرف میشینه و چون از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند دیگه بقیه اش بستگی به خود طرف داره از سر خودم باز کردم /اگه دیگه در مرتبه پادشاهی در کوصخلیت" سابقه بیشتری از خودم داشته باشه" دست به خشتک فرار میکنم و این موضوع به عینه برای خودم ثابت شده است یعنی در مرحله ای از کوصخلیت چه توهم چه ترس و حرکات و اعمال مجانین چند پله بالاتر بوده به طوریکه همانجا میخکوب شده ام و لرزه بر اندامم افتاده ، آب دهانم خشک شده و بدون هیچ مکثی به طرف گفتم برادر اخوی داداش جناب و... شدت بیماری تو از من خیلی بیشتره همینجا از هم جدا بشیم وگرنه کارمون با کرام الکاتبین هست و چون ما دیوونه ها در همان لحظه اول مجذوب هم می‌شویم و چون دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید هم را در آغوش گرفته و بعد تصمیم میگیریم چه باید بکنیم 🤔برای همین ما بیشتر تنها هستیم و کمتر کسی را در محفل دیوانگی خود راه میدهیم یا اگر مدتی با کسی دوستی کنیم دوام چندانی ندارد از هم فرار میکنیم /این مسائل بیشتر مربوط به جنس مذکر است ولی اگر جنس مونث باشد که بیچاره میشم خدانکنه از یکی خوشم بیاد به فاک عظمی رفتیم خود آزاری تا انتهای راه که بن بست باشه! با کله میرم تا ته کوچه خود آزاری بن بست کوچه اینقدر با کله میزنم به این دیوار که نمی‌دونم دقیقا روز هست یا شب هست مرحله ای به نام مرحله مادر بگرید🤔من واقعا نمیدونم باید چکار کنم 😭این فرکانس ۰۵تا همینجا کافیه دیگه گوش نمیکنم خیلی خوف شد 🤔میریم فرکانس باینورال آلفا ۰۶گوش میکنم !!کمی مکث و شروع /الان دارم ۰۶گوش میدم بدک نیست ببینیم چی میشه!!🤔بعضی اوقات فقط یک جمله بلدم اون هم همین جمله است :نمی‌دونم نمی‌دونم نمی‌دونم /از دوباره باید همه چی برای من بازتعریف بشه !!🤔الان برای من جای سواله تو اون لس آنجلس که دقیقا یک ایران کوچولو شده است شما اونجا با هم چطوری رفتار میکنید 🤔از هم فرار میکنید تو سر هم میزنید یا با هم چطوری ارتباط برقرار می‌کنید !!!فحش خواهر و مادر به هم میدید اصلا با هم محفل دوستی و سلام علیک دارید یا نه دقیقا همین وضعیتی هست که ما دیوونه ها تو ایران بزرگ داریم 🤔🧐 حالا که اونجا آتیش گرفته چیزی نمونده بیاد لس آنجلس 🧐خونه های میلیون دلاری ایرانی های ساکن اون مناطق، سوخت رفت هوا 🧐شرکت های بیمه ایستاده شاشیدن به خودشون حدود پنجاه میلیارد دلار خسارت تا همین الان 🤔چند وقت پیش با بنده خدایی جیمیل گفتگو کامنتی داشتم میگقت نمیدونی پولدارهای اینجا چه حالی میکنن اصلا نگو نپرس 🤔الان باید حالشون رو بپرسم آتیش اومده تو خونه هاشون بگو بپرس 🧐از فرق سر تا خشتک جررر خوردن والا/آمار هر کی رو میگیری تو لس آنجلس چهار تا دکتری داره اگه طرف دکتری نداشته باشه اصلأ تحویلش نمیگیرن اُفت کلاس داره براشون/همه از فرق سر تا خشتک مدرک دارند 🧐امروز تو یوتیوب یک پیج اومد. بالا به اسم برایان اعتماد یک همچین چیزی اسمش بود طرف از فرق سر تا خشتک به شعاع از هر سمت ده کیلومتر دلار داشت دکتری حقوق و کار آفرین تا خشتک ازش تعریف کرده بودند 🤔الله اعلم 🤔من میگم ما ایرانی ها هر جا باشیم دیوونه ایم مگر خلاف این موضوع اثبات بشه ادله بیاره سند متقن!🤔فرکانس ۰۶رو گوش میدم خیلی جالب بود کلا وادی عوض شد از یک سمت و گوشه وادی کربلا زدم به یک سمت و گوشه دیگه وادی کربلا 🤔 گیر دادم به شما ایرانی های مقیم لس آنجلس😂اتمام تایم تراپی این جلسه در اتاق انجمن درد و دل به ساعت ۳:۴۷/و من الله توفیق 🦋

۱۴۰۳/۱۰/۲۱، ۰۳:۵۴
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

تاریخ صبح دوشنبه ۲۴دیماه ۱۴۰۳ساعت ۶:۰۰/به شدت دلم گرفت از دوباره سوالات زیادی ذهن بیمارم را مشغول کرده /مرگ و پیری و معمای زیستن!؟اکنون خاطرات دوران کودکی دوباره برایم زنده میشود برام خیلی جالب بود اولین چیزی که برای من در آن دوران جای شگفتی داشت و برایم سوال بود این بود این قطعه زائد چیه که به من وصل شده برای همه چی یک اسم بود مثلا به این قطعه چسبیده به سر میگفتن گوش میگفتن بینی دست پا و ... به اون قسمت پایینی میگفتن جیزه دست نزن 🤔 نمیگفتن همین قطعه زائد تمام زندگی و تعریف زندگی و همه هزینه ها و تلاش و جهد و کوشش برای همین قطعه زائد انجام میشه بعد ها نامش را آموختم اسمش دول هست نام دیگرش شومبول و نام دیگرش ...هر کسی آن را به درجه خلق و خوی اش نامی نهاده است و بر آن نام ،عمر خویش را سپری میکند🤔در همان اوان کودکی اسممون رو گذاشتن پسر طلا دودول طلا قند عسل شیرین زبون و از این خزعبلات 😂این دول یا شومبول و شناخت این شومبول تا همین لحظه باعث حیرت و شگفتی است تمام صحبت ها در هر جمع و محفلی آخر به همین دول ختم میشود جل الخالق و شگفتا 🤔تمام این جمجمه رااگر بشکافیم بالای نود درصد افکارمون به همین شمبول ختم میشود سکس و سکس و سکس حتی در هنگام غذا خوردن به فکر سکس هستیم در هنگام خواب و در هر دم و بازدم چه مجرد باشیم چه متاهل به این قطعه زائد فکر میکنیم 🤔 عرفا صاحب ذکر و فکر هستند ما هم صاحب ذکر و فکر هستیم فقط آن ذکر فکر آنان کجا و ذکر و فکر ما کجا ذکر و فکر آنان در عوالم شناخت و تحیر و خودشناسی و خداشناسی و ذکر و فکر ما خلاصه به خشتک مان است 🤔/یادم میاد از پدربزرگم پدر پدری ام که خدا رحمتش کند/ بسیار مردی باهوش و سخنور و از خوانین خراسان بود /عاشق همسرش بود دختر عمو پسرعمو بودند قدرت جنسی بالای داشت نه عدد بچه درست کرده بود آن‌هایی که در کودکی مردند رو به فاکتور میگیریم به حساب نمی آوریم حالا حساب کنیم با این قوای جنسی که نه عدد فرزند تولید کرده شب ها تا صبح چه تلاشی میکرده خدا رحمتش کند 🤔😂یکبار یادم میاد از دوران نوجوانی ،مادربزرگ و پسرعمه و یکی از عموهای بنده و پدربزرگ گرامی ام نشسته بودیم که صحنه عجیبی مشاهده کردم حیرت کردم پدربزرگم صاحب بیضه ای به اندازه بیضه فیل(قارچ یال شیر را که برای اولین دیدم به یاد بیضه فیل اوفتادم برای همین سریع به دنبال قیمتش رفتم و به یاد پدربزرگ خدا بیامرزم خدا رحمتش کند چقدر یاد و خاطره پدربزرگ ام در این جلسه تراپی زنده شد 😂این هم از اثرات همان قطعه زائد است این قطعه زائد عجیب قطعه ایست سبحان الله به قدرت خدا که چه خلق کرده است 🤔)بود یکدفعه گفتم بابابزرگ اون چیه بهت آویزونه و از شلوارت اینطوری نمایان شده !؟/مادربزرگم زد زیر خنده عموی بنده هم یک نگاهی به بنده انداخت گفت ایول که همه حواس ات به خشتک پدربزرگ ات هست🤔 /پسرعمه ام که هم سن خودم بود و براش جالب بود که اینقدر من حیرت کردم گفت پسر دایی جان تازه یکی از بیضه های مبارکش رو در آوردن این یکی براش مونده 🤔😂پدر بزرگم بسیار شوخ طبع بود گفت چشمانت پر نور باشد که جمالی از جمالات ما را مشاهده کردی نوه عزیزم 😂مادربزرگ بنده فوت کرد و پدربزرگمون در فراقش پنج سال گریه کرد یک بار گفتم بابابزرگ دل ات برای مادربزرگ تنگ شده زد زیر گریه گفت آره دلم براش تنگ شده /بنده خدا مشکل پروستات داشت یکبار گفتم بابابزرگ هنوز هم حس و حالی داری گفت :حس و حالش رو دارم ولی این پروستات لعنتی نمی‌ذاره بعد آه عجیبی کشید آهی که خانمان‌سوز بود و از جگری سوخته بر میخواست 😂🤔دلش میخواست ولی نمی‌توانست افسوس و صدافسوس/بعد از مکثی کوتاه گفت بلندشو از جلوی چشمانش گمشو مگه تو کار و بار نداری ما هم اطاعت امر کردیم و از جلوی چشمانش گم شدیم /خدا رحمتش کند صاحب زبانی رک و بدون تعارف بود 🤔😂چند وقت پیش داشتم تلویزیون نگاه میکردم دیدم سریال راز بقا بود زندگی یک گورخر نر از زمانی که متولد شده بود تا زمانیکه به بلوغ رسیده بود بعد این گورخر نر به همراه چهار تا گورخر ماده و تعدادی توله گورخر را به تصویر کشیده بودند /گوینده میکفت تمام تلاش و هم و غم این گورخر نر تصاحب این چهارگورخرماده است جنگ و جدالش و همه حیاتش در همین خلاصه میشود 🤔به فکر فرو رفتم چه شباهت عجیبی در خود و این گورخر نر یافتم /تمام هم و غم من هم همین بود از دورانی که کودک بودم تا هم اکنون😂/ فقط آن گورخر نر از بنده بسیار خوش شانس تر بوده یک محفل خانوادگی گرمی برای خود درست کرده بود و بنده همان که داشتم رو بر باد داده ام و دیگر جرات نکرده ام تجدید فراش کنم و در خیالات و خزعبلات عمر شخمی را بر باد میدهیم و حسرت میخوریم /آیا باید به یک گورخر نر نیز حسرت بخوریم🤔 /خاک برسرمان کند که در آرزوی گورخرنر و آن زندگی زیبای او به همراه چهار گور خرماده اش ،باید بگرییم 🤔واقعا معنای زندگی چیست!!؟🤔است هم عاقبت ما در سن چهل و یک سالگی /تازگی ها اشکم به مشکم شده صحنه ای میبینم سریع گریه میکنم دقیقا این حالت از سن سی و نه سالگی شروع شد از وقتی که سریال شهرزاد رو دیدم با بازیگری ترانه علیدوستی /سریال رو نگاه میکردم زار زار گریه میکردم توف به گورتون با این سریال درست کردنتون/تا اخرین قسمت من فقط گریه کردم سریال که تموم شد خانواده گفتن یک سریال دیگه به اسم خاتون رو بیا ببینیم من گفتم لعنت به هر چی سریال هست دیگه نگاه نکردم حس و حال گریه نکردن نداشتم 🤔الان تو اتاقم یک تُنگ اب دارم داخلش یک ماهی قرمز هست/ماهی قرمز داره میمیره به مدت نزدیک یکسال هست آب این تنگ رو هر دوازده ساعت عوض میکنم و به این ماهی قرمز غذای ماهی میدم الان دو ساعته داره ماهی قرمز جووون میده و میمیره ترس از مرگ و مردن باز اومده تو فکرم 🤔حوصله ندارم به مردن فکر کنم مغزم دیگه نمیکشه مغزم جر خورده دارم اهنگ بیت آلفا ۰۴گوش میدم صدای پرنده و طبیعت خیلی خوبه/تازگی ها تو یوتیوب میچرخم کلیپ های رو میبینم که پرنده یا حیوونی رو نجات میدند و بزرگ میکنند خیلی برام لذت بخش شده نگاه میکنم و لایک میکنم /جلسه تراپی امروز هم بدینصورت به انتهای خودش رسید/ساعت ۶:۵۲صبح/و من الله توفیق 🦋

۱۴۰۳/۱۰/۲۴، ۰۷:۰۳
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز به تاریخ سه شنبه ۷:۱۱صبح دیماه ۲۴۰۳/ماهی قرمزم مرد تا لحظه آخر به همان روال آب تنگ رو عوض کردم /یک مدت مهمانم بود خیلی به این ماهی نکته میکردم زیبا بود مهم تر از همه زنده بود و نشانه حیات بود و عجیب تر آنکه ماهی که حیاتش نیازمند به اب است درون آب مرد و آب هم دیگر نمی‌توانست به او زندگانی بخشد /من هم نمی‌توانستم به او زندگانی ببخشم /اما ماهی نشانه ای از حیات بود /تمام دنیای ام ماهی همان تنگ آب بود و همان پنج دانه غذای ماهی که بهش میدادم وقتی به اون ماهی غذا میدادم حس خوبی داشتم وقتی آب ماهی رو عوض میکردم و اون حس طراوت را در ماهی میدیدم آرام میشدم در اصل از رسیدگی به ماهی و اون حس مسولیت پذیری حال خوبی بهم می‌رسید اینکه میتونم مثمرثمرباشم اینکه به یک دردی میخورم نمی‌تونستم درکی کامل از وجود ماهی داشته باشم که اصلا خلقت این ماهی یعنی چی !!!؟ولی با این ماهی حرف میزدم بهش میگفتم پسر گلم بیا میخوام اب تنگ رو عوض کنم تا حالت خوش بشه 🤔وقتی عزب باشی باید با ماهی قرمز انس بگیری 🤔دقیقا نمی‌دونم چه خبره فقط می‌دونم به شدت کوصخلم (ای بیخبر بکوش تا صاحب خبر شوی =والا من خیلی سعی کردم تا اینجا کار رسیدم که به شدت کوصخلم )حالت باید چکار کنیم ته بازی همینجاست که خودم رسیدم فقط در سلسله مراتب کوصخلی که همان سابقه و مدت زمان کوصخلی است تفاوت دارم وگرنه پسادکترای رو گرفتم/خیلی مشتاقم زن بگیرم و متاهل بشم ولی هر چی فکر میکنم میبینم این موجود رو نمیتونم درک کنم فقط یه یک دردی میخورم سکس کنم و برم همچون یک خر زیبا سرکار پول در بیارم🤔 با این اوضاع احوال پول هم نمیشه در اورد خداروشکر مملکت کلا تعطیله پس به عنوان یک خرزیبا که دیگه نمیتونه پول دربیاره فقط یک عمل رو میتونم انجام بدم اون هم سکس هست 😂اون هم هفت ساله سکس نداشتم فکر نمیکنم از این کار هم سربلند بیرون بیام 😂🤔خب خداروشکر خداروصدهزار مرتبه شکر /اون گورخرنر خیلی بهتر از من زندگی میکنه (چهارتاگورخر ماده زیبا داشت گورخرهای ماده حرف گوش کن در سلسله مراتب حیوانی در راس هرم بود و من به عنوان یک بشر دو پا،از نظر دیدگاه ابن عربی یک انسان حیوان هستم مع الوصف به فاک عظمی رفتیم 🤔/ خودشناسی رو به آخرش رسوندم /بیشتر گورخرشناس شدم /از خودشناسی رسیدم به گورخرشناسی 🤔یادم میاد از حدود هفده هجده سال پیش ، با یک دیوانه ای آشنا شدم یک کاسب بود حدود پنجاه ساله /با هم مراواده داشتیم دختر زیبایی داشت بسیار زیرک بود دوست داشت دامادش بشم ولی خیلی مرد هرزه ای بود ولی دختر به شدت زیبایی داشت مرتیکه هرزه لاشی صفت /یک بار برام داستانی از دوران نوجوانیش تعریف میکرد من هم به شدت گوش دادم ببینم این الاغ دو پا با اون کله کچلش چی میخواد بگه سرتا پا گوش شدم/گفت تو روستا زندگی میکرده اون روستا یک الاغ ماده و یک کره الاغ ماده داشته که صاحبش هر وقت میرفته بیابون این کره الاغ ماده رو میذاشته تو طویله/تمام نوجوان ها و عرب ها چشم به این کره الاغ داشتند من الجمله خودش به شدت علاقمند به این کره الاغ بوده 🤔همه جوونا ها و نوجوان های عزب با این کره الاغ ماده روزگار رو به خوشی سپری می‌کردند 🤔/وقتی این کاسب داشت ماجرا رو تعریف میکرد دیدم چشمانش برق میزنه از تعریف ماجرا و میخندید و اون دهانش باز شده مثل یک خرس قطبی شده بود من هم با حسرت و تعجب داشتم این موجود دو پا رو نگاه میکردم برگام ریخته بود 🤔دختر به این زیبایی، پدر به این کوصخلی داشت /تنها خاطرات لذت بخشش همین خاطرات کره الاغ ماده بود 🤔بعد از پایان خاطرات شخمیش، از حجره اش اومدم بیرون نمی‌دونستم دقیقا باید چکار کنم از هر چی روستاست حالم بهم خورد. روستا =کره الاغ ماده=خاطرات خوش این الاغ دو پا به نام بشر با اون کله کچلش 🤔😂/دختر به اون زیبایی،پدرش یک کوصخل به تمام معنا بود🤔 /خداروشکر این کوصخل شروع کرد به تعریف خاطراتش خدا بهم رحم کرد ولی خب این رحم خدا زیاد دوام چندانی نداشت از این کوصخل به سمت کوصخل دیگری به حرکت در میومدم 🧐/کوصخلی اندر پس کوخلی دیگر انتظارم را می‌کشیدند تا تجربه های فراوان کسب کنم 😂🤔/با این کوله بار تجربه نمیدانم باید چه کنم 🤔الان با این کوله بار تجربه راوی روایت ها وخاطرات یک مشت مریض لایعقل شده ام 🤔😂/اینجا ایران تهران اتمام جلسه تراپی به ساعت ۷:۵۹صبح در حال گوش دادن فرکانس بیت الفا ۰۴/شاید هدف و معنی زندگی تعریف خاطرات باشد الله اعلم 🤔 ومن الله توفیق 🦋

۱۴۰۳/۱۰/۲۵، ۰۸:۰۲
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز به تاریخ صبح پنجشنبه ۲۷دی ماه ۱۴۰۳ساعت۶:۴۵در حال گوش دادن به موزیک بیت آلفا ۰۴/یک پرسشی در یوتیوب رادیو بینا مطرح شده است در پادکست اگر حرف دل ات رو نزنی مغزت کوچکتر میشه این پاسخ هم داده شده: (درود بر شما خیلی ساده بگم، توی رابطه زناشویی اگه آدم احساساتش رو قایم کنه و چیزی نگه، کم‌کم فاصله میفته بین زن و شوهر. این که یکی بخواد همه چی رو تو دلش نگه داره، نه تنها کمکی نمی‌کنه، بلکه باعث می‌شه مشکلات بیشتر بشه. اگه بتونیم راحت حرف دلمون رو بزنیم، نه تنها نشونه ضعف نیست، بلکه نشونه اینه که رابطه‌مون قوی‌تره و داریم برای بهتر شدنش تلاش می‌کنیم. یه رابطه سالم همونیه که توش زن و شوهر بدون ترس از قضاوت، بتونن راحت با هم حرف بزنن. اگه هم این کار سخت باشه، خب کمک گرفتن از مشاور خیلی می‌تونه کمک کنه. خلاصه این که حرف دلت رو بزن، چون نگفتنش فقط اوضاع رو پیچیده‌تر می‌کنه)/این جواب زمانی مصداق پیدا می‌کنه که زوجین از قوای عقلانی مطلوبی برخوردار باشند /در میان زوجین همیشه حس مالکیت و قدرت طلبی وجود داره /یا زن قدرت نمایی میکند و مرد مغلوب میشه یا برعکس مرد قدرت نمایی می‌کنه و زن مغلوب میشه سرمنشأ این قدرت طلبی از سکس شروع میشه /به شخصه این تجربه را داشته ام 🤔/پنهان کاری ریشه در تربیت خانوادگی دارد و ایرانی ها در این کار استاد هستند و از مربیان اولیه خود که پدر و مادر هستند این شیوه را آموخته اند/و جالب تر اینکه جزییات زندگی را از هم پنهان میکند و به شخص ثالث و اغیار براحتی بازگو میکنند که نشانه خریت است 🧐مثال :چه بسیار مردان یا زنانی که در طول زندگی خویش با چنین خریت هایی که از آنان سر زده است معشوقه هایی پنهانی برای خود انتخاب کرده اند و از بازگوکردن قفل رمز صندوق مالی خود به آنان ترس و واهمه ای به دل خویش راه نداده اند 🧐😂خر با همه خریتش در این مقوله بسیار داناست و بشر با همه ادعایش از خر بسیار خرتر است 🤔 حال اگر عواطف و احساسات را یکی از زوجین بازگو کند مثلا در بازگو کردن عشق خود به همسر خویش ترس به دل راه ندهد یکی از زوجین همین مسأله را مبدل به یک ابزار برای قدرت نمایی و سلطه جویی خود کرده فعلی که بسیاری از زوجین در ایران از این حالات برای منافع خود بهره می‌جویند🤔در ایران بسیاری از زوجین در بازگو کردن عشق خود طفره می‌روند این حالات در مردان بسیار شایع تر است که اگر عشق خود را ابراز کنم همسرم شاخ میشه وبه جررر دادنم کمر همت بسته تا آنجا که جا دارد مرا میدوشد خریت که شاخ و دم نداره 🤔در مورد سکس اگر یکی از طرفین قوی تر باشد حالت غالب و مغلوب بوجود میاد و بعد از بوجود آمدن این حالات حس سرخوردگی و ترس پدیدار میشه ترس از دست دادن همسر 🤔جالب ماجرا اینجاست زن ها تمایل شدیدی دارند برای داشتن فرزند 🧐بعد از مدتی زن ها برای اینکه مردان خود را از سر خود باز کنند از مرد خود طلب بچه می‌کنند (اگر مرد خود را قوی ببیند و خود را ضعیف)به زور و به جبر بچه رو می‌گیرند تا به قول خودشان میخ را کوبیده خیالشان راحت شود 🤔خیال خام می‌پرورانند فونداسیون نظام اندیشه این زنان در کوصخلی پایه ریزی شده است 🤔مردان و زنان ایرانی همه بیمارند نه راه و رسم زناشویی را میدانند نه راه و رسم بچه دار شدن و نه تربیت فرزندان /همه ما ادعای بلدیم داریم من بلدم تو بلد نیستی 🧐هنر نزد ما ایرانیان است و بس /هنر و هنرمندی ما گند زدن است 🧐گورخرها بهتر میدانند باید چه کنند تا ما ابنا بشر 🤔به فصل درست جفت گیری میکنند به زمان درست صاحب توله میشوند به درستی توله خویش را تربیت میکنند و در زمان مقرر توله خویش را از خود جدا می‌کنند /و ما ابنا بشر در ساده ترین اعمال خود گند زدیم 🤔/مغزم خسته است 🧐 مغزم جررر خورده چشمهام درد میکنه/ لذت شهوت رانی در من غوغا میکند و این حالات به همراه ترس در من چه شور و حالی رو بوجود آورده ،شده قوز بالاقوز🧐لذت شهوت رانی در درون من فریاد میزند ولی ترس از انکه نکند بیماری های روانی اش افزون شود از جنس مخالف دوری می‌کند که مبادا ازار ببیند و احساسات و عواطف درونی اش بیشتر جریحه دار شده و دیگر نتواند برای خود همسری اختیار کند زیرا میداند از مشکل وسواس بدنی و فکری رنج میبرد و این حالات باعث ازیاد بدبینی و افزایش ترس هاست و این اغاز و ابتدایی است برای فعل خود آزاری و این آنیز غازی میشودبرای فعل دگر آزاری🧐/خوشا به حال گورخر/گورخران حال خویش بهتر دانند /اتمام جلسه تراپی به ساعت ۷:۵۰/و من الله توفیق🦋

۱۴۰۳/۱۰/۲۷، ۰۷:۴۹
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز به تاریخ جمعه ۲۸دیماه ۱۴۰۳ساعت۸:۰۰ دیشب نتونستم خوب بخوابم خواب بسیار تنش زایی داشتم همراه با تپش قلب ساعت چهار صبح بیدار شدم شروع کردم تو یوتیوب چرخی زدن پیج جالبی رو پیدا کردم I am walking /برگام ریخت بورلی هیلز و کلیپ های زیبای عجیب و غریب از این منطقه ای آنجلس /خیلی زیبا بود زنان بسیار زیبا ماشین های فوق العاده لاکچری /بهشتی پر از زیبایی آب از لب و لوچه ام ریخت 😂شروع کردم سرچ کردن ببینم این بورلی هیلز ملعون کجاست دانشگاه uclaکجاست همینطوری که داشتم برای خودم می‌چرخیدم یکدفعه اسم پروفسور بهزاد رضوی دیدم طرف ترکونده بود 🧐طرف همه کتاب ها رو قورت داده بود با یک عالمه تالیفات/در حیرتم از این ایرانی ها 🧐چرا با این همه قدرت و علم به جای نزدیک شدن به هم از هم دور میشن ایرانی ها از هم فرار می‌کنند ولی همین ایرانی ها بالاترین پست های علمی رو دارند و با غیر ایرانی ها بسیار مانوس تر هستند !!🧐پول دارند تا خرتناق ولی همین جماعت اسم ایرانی میشوند سر به خشتک فرار میکنند هم رو با تیر میزنند اون هم تیر غیب که ندونی از کجا خوردی 🧐😂خانوم دکتر آذین ایزدی فر رو باید بگردیم تو یوتیوب پیدا کنیم سخنان آذین ایزدی فر ۱۶اکتبر ۲۰۲۴/خیلی جالب بود چندین و چند بار گوش کردم ولی لغات انگلیسی زیادی داخلش هست و من هم بیسواد هستم خیلی خسته میشم برای پیدا کردن معانی کلمات انگلیسی به فارسی /(ما همه گناه داریم طفلکی هستیم =گزاره ای از ۳۱دقبقه فایل سخنان دکتر ایزدی فر)/ما همه طفلکی هستیم و گناه داریم پس چرا نمی‌تونیم کنار هم جمع بشیم و هم رو درمان کنیم 🤔 لااقل در این مورد با هم اشتراک دارم که همه روان زخم هستیم پس چرا شما بزرگان علوم روانشناسی و روانکاوی و...در همین یک مورد با هم گروه بزرگ رو تشکیل نمیدید 🤔پولدارهای ایرانی که یک جور تیکه پاره میکنند دانشمندان مون که اینطوری همدیگه رو از دم تیغ زخم زبون رد میکنند پس این همه دانش و مدرک آخرش چی میشه!!🤔بعد اگر یک روز کون برهنه ای مثل من بپره وسط بازی یکدفعه بشم نادرشاه نمیاین بگین این طرف کوصخل بود مدرک نداره تو کدوم دانشگاه درس خونده هزار تا انقلت از توش در بیارید والا بعد شروع کنید زخم زبون زدن 🤔😂که ما از او بالاتریم و او خشتک بر سر است نگاش کنید آیا طلا و جواهر همراه اوست حساب بانکی ما کجا و حساب بانکی او کجا!!!کون برهنه ای در میان جمع ما بزرگان 🤔😂 بعضی اوقات بزرگان با همه دانش نمی‌توانند خوب برقصند و گاهی اوقات کوصخلی از میان جمع کوصخلان برقص در میاد اون هم چه رقصی !!🤔😂بعد تمام دانشمندان و فضلا حیرت میکنند که چی چی شد این کوصخله آیا دانشمند است یا کوصخل خالی است. در میانه شناخت عقل و دیوانگی او فرو می‌مانید 😂🤔نمی‌دونم ما ایرانی ها چرا اینطوری هستیم قوم یاجوج ماجوج هستیم 😂🤔یک تیم قدرتمند درست کنید برای درمان لااقل زخم های خودتون/ با هم کنار بیاین/در یوتیوب رهگذری رو پیدا کردم به نام مسافری هستم بی هویت در سیاره زمین 🤔 عجیب و غریب /عجیبا غریباست یک ویدیو داشت با یک صدای عجیب خدا بخیر بگذرونه:در جستجو ... لیلا/خاتمه این جلسه تراپی به ساعت ۸:۳۸ تراپی با گوش دادن به صدای ملکوتی درخشان ۱۹۸۹(لیلا)/ این شعر با صدای ملکوتی از درخشان ۱۹۸۹: ای رهگذر از هر مسیری که می‌گذری گلی بکار بگذار رد پای تو گلستانی شود از عطر مالی به نام محبت در جهانی که همه ما رهگذریم رایحه همیشه در یادها می ماند بگذار علت این هوای معطر تو باشی/ و من الله توفیق 🦋

۱۴۰۳/۱۰/۲۸، ۰۸:۴۱
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز به تاریخ صبح شنبه ۲۹دیماه ۱۴۰۳ساعت ۷:۲۵/نتونستم شب بخوابم معلوم نبود چه مرگم شده /اپیزود خواب رو از وبسایت گوش کردم جالب بود فروید هم حسابی کوصخل بوده 😂طرف شاشش می‌گرفته می‌گفته مشکل جنسی داری یا بهت تعرض کردند یا تو به یکی تعرض کردی 🤔😂فروید هم مشکل شدیدی با ناحیه خشتکش داشته تا آخر عمر هم با این ناحیه خشتک مشکلش ادامه داشته /پدرسگ تمام بیماران زنش رو حالا تمام بیماران زن رو نگیم نصف به بیشتر رو باهاشون رابطه جنسی برقرار میکرده بعد هم به خیال اینکه در حال درمان هست شر و ور تحویلشون میداده 🤔 /بنیان گذار پدر علم روانشناسی 😂زاااارت 😂بیخیال فروید،تا همینجا کفایت میکنه /نمی‌دونم چرا یاد دوستان قدیم خودم در اینستا می‌افتم 🤔دلم برای آینه هزارساله تنگ شده موجود خاصی بود 🤔 /یکی دیگه هم بود دوپینگ ذهن اعجوبه ای بود ازش ترسیدم فرار کردم 😂یک کبوتر داشت اسمش سلطان پادشاه یک همچین چیزی بود عکسش رو تو گوشیم دارم با اون چشم های به رنگ آبیش /یکی دیگه بود از دکترهای درجه یک روانکاوی به اسم دکتر علیپور 🤔خیلی سربه سرش گذاشتم بلاکم کرد ازش راضی نیستم 😂خیلی خوشگل بود چشماش سگ داشت چه صدایی داشت سخنوری بود برای خودش خیلی مغرور بود🤔/این همه غرور از برای چه🤔🧐!!!/ تو یوتیوب پیداش کردم خیلی خوشگله پناه بر خدا میبریم😂سن چهل و یک سالگی مرور خاطرات 🤔/اپیزودها یکدفعه پیچید سمت تعبیر خواب 🤔🧐/یک دکتر تو تیم رادیو بیناست اسمش دکتر شیوا ثابت هست ایشون هم خیلی عجیب و غریب هست چند بار خواستم برم پیشش گفتم بیخیال تا حالا مریض دیوونه اینطوری ندیده ترما براش درست نکنیم بنده خدا گناه داره و اینگونه شد خداوند بر این دکترگرامی رحم کرد و عذابی عظیم را از او دفع کرد /چند نفر از مجانین رو با پیج اینستای ایشون آشنا کردم که برای درمان بیان پیشتون🤔یکیشون خیلی اوضاع خرابی داشت گفتم یکی میشناسم ولی خداوکیلی گناه داره /گفت :به کارش وارد هست!؟ گفتم تا قبل از اینکه تو رو ببینه به کارش وارده ولی بعد از دیدن تو دیگه نمیتونم تضمین کنم اینکاره باشه کلا روانکاوی رو میبوسه می‌ذاره کنار 😂امروز زیاد مشکل حاد مغزی نداشتم بحمدالله والمنه و اضافات و مفاضات/به فروید گیر دادم بعد هم یاد چند تا از اساتید گرامی اوفتادم ذکر و خیر این گرامیان به ذهنم خطور کرد /شاد و سلامت باشید 🌹 🦋 اتمام جلسه تراپی به تاریخ ۸:۰۰صبح/

۱۴۰۳/۱۰/۲۹، ۰۸:۰۵
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

صبح یکشنبه به تاریخ ۳۰دیماه ۱۴۰۳ساعت ۶:۴۷/ اضطراب داشتم و نتونستم بخوابم همه اش گرسنه ام میشه 🤔حالم خوب نیست قرص پروپرانول خوردم افاقه نکرد/شبیه بچه ها شدم انگار نه انگار چهل و دو سالم هست (چهل و یک سال و هشت ماه )اون چند ماه رو نمیگم تا چهل و دو سالم نشه اضطرابم بیشتر میشه 🤔/فروید لاکان و مابقی دیوانه ها رو مطالعه کردم هر کسی یکجوری بازی برای خودش درست کرده از اون طرف یکی دیگه میاد میگه طرف غلط کرده زر مفت هم زده سادیستمازوخیست بوده!!!نوام چامسکی با یک خروار دانش اومده گفته لاکان کوصخل بوده!!!تاریخچه نوام خان رو نگاه می‌کنی سرپا میشاشی به خودت !!🤔ده تا پروفسوری داره از فلسفه بگیر تا زبان شناسی .... خودش نظریه می‌داده خودش هم نظریه خودش رو باطل می‌کرده این دیگه خدای کوصخل هاست 🤔رفتم یوتیوب چرخی زدم از یک کوصخل دیگه پیدا کردم به نام Ilan Tobianahملقب به زئوس/خداییش برگام ریخت 🤔من فکر میکردم خودم زئوس هستن نگو پشم‌های این زئوس هم نیستم 🤔😂در اصل زئوس کوصخلم 😂خداروشکر این یوتیوب هست کمی از توهماتم رو کم میکنه 😂کوصخل مالیاتی ریخت و قیافه درست کرده بود پابرهنه می‌ره میاد لباس اش دقیقا شبیه گونی بود؟ از یک طرف جرر خورده بود حالا نگو مثلا این لباس مد هست خدات تومن قیمت داره 😂تا دل ات بخواد یا نخواهد چه جون ات در بیاد چه در نیاد چه حسادت بکنی چه حسادت نکنی یک عالمه در و داف بغلش بود سگ به قبرش بیاد اومدم کامنت ها رو خوندم همه میگفتن خدا حافظت باشه !!!اون ها که براش نوشتن خداحافظ و پشت وپناهت باشه چقدر کوصخل بودن 😂🤔این طرف خودش ادعای خدایی داره خدا به چه دردش میخوره من کوصخلم از ترس یک خدا برای خودم درست کردم باهاش حرف میزنم تا سکته نکنم والا 🤔😂 راستی تا یادم نره یک حلوارده خریدم اون هم با طرف چک وچونه زدم تازه ده تومن تخفیف داده هر بار میرم سراغش میگه این خراسانی دیوونه اومد یک تخفیف بهش بدیم تا خشتک رو بر من نذاشته 😂طرف ترک اردبیل هست بچه باحالی هست همسن خودم هست ولی زندگی جرررش داده /به من می‌گفت خوب جوون موندی 😂بنده خدا راست می‌گفت از مخ تعطیلم در ثانی جیبم به جیب بابام وصله 😂من و بابا نداریم هر دو یکی هستیم / بنده خدا فکر نمی‌کرد این تک پسرش گل پسرش اینقدر خل و چل بشه 😂من میگم از بس نماز شب خوند از نماز جعفر طیار بگیر تا جعفر سیار نمازهای بالای چهارساعت اینقدر نماز خوند که الان تارک الصلوه شده 😂میگم باباجان دیگه نماز نمیخونی میگه پسرجان من بازنشسته شدم از بس نماز خوندم خسته شدم 😂خداوکیلی من به یک نتیجه رسیدم بیشتر بیماری من ژنتیکی هست این نوع کوصخلی ها ارثی هست 🤔الان قلبم درد گرفت یاد زن سابقم اوفتادم/من هفت ساله ازش جدا شدم ولی دقیقا همیشه با من بوده تا همین الان 😂🤔جسما ازش جدام ولی تو مخم همیشه هست والا اگر هم میخواین کوصخل باشید این مدلی کوصخل باشید 🤔😂ارواح عمه جانم مثلا متارکه کردم 😂طرف متارکه می‌کنه به شب نکشیده زید و معشوقه پیدا میکنه من واقعا خیلی خرررم یعنی خر به من ده تا سور زده 😂یک تجربه یاد گرفتم هیچوقت به همسرتون نگید عاشقتم میزنه جرررتون میده 🤔من گفتم عاقبتم شد عاقبت سگ ول ارمنی🤔از هر چی ایرانی هست میترسم نمی‌دونم باید چکار کنم 😭 من خودم رو تو آیینه میبینم از ترس خودم رو خیس میکنم اوضاعم خیلی خرابه 😭🤔از اون زمان هاست که ویار زن گرفتن دارم 🤔بدبخت شدیم رفت یعنی بدبخت بودم دز بدبختی رفته بالا 🤔چنان تو خیابون کوچه و بازار قدم میزنم انگار افضل الفضلا،عاقل العقلا داره قدم میزنه 🤔😂هیچکی نمیدونه من چقدر خلم جزء عده بسیار اندکی 😂🤔نمی‌دونم چرا اینجا اسمم عبدالقادر تایپ شد 🤔باید در اصل میزدم عبد الکوصخل 😂می‌خوام یک نمونه بسیار کوچک از دیوانگی های خودم رو براتون تعریف کنم تا درس عبرتی باشه برای تمام کوصخل های عالم که بدونید مراتب کوصخلی یعنی چی!!!!یک مدت طولانی در طلب بودم که خدایا خداوندا اولیاالله رو به من نشون بده من میخوام با اون ها نشست و برخواست کنم 🤔یکی نبود بهم بگو کوصخل جان انگشت نکن تو هر سوراخی من هم سندرم انگشت بیقرار داشتم هی انگشت کردم تو سوراخی که نباید انگشت میکردم تا اینکه بلاخره من رو بردن تو سوراخی اصلی/یک سوراخ میگم یک سوراخ می‌شنوید 🤔😂دیوونه ها اونجا جمع بودند 🤔مرکز اصلی روانی ها رو پیدا کردم یعنی گفتن بسم الله خودت خواستی که لعنت بر خودت باد 🤔😂پام رو گذاشتم داخل صحن خانقاه بزرگ /(اسم نمیارم کجا بود 🤔😂)/نیت کردم که هم فال است هم تماشا /تا همین الان خشتکم تو سرمه کون برهنه برای خودم دارم تو کوصخلی های خودم میچرخم 🤔 عشق چیست!!!🤔یادم میاد خیلی از جنس زن فراری بودم /بهش میگفتم جنس ضعیفه!!!؟در ابتدای سلوک در جذبه بودم من که هیچ زنی رو نگاه نمی‌کردم برای افت کلاس داشت یکدفعه دیدم یک بوی بسیار خوشی در اطراف به مشامم میرسه کله من مثل کرگدن زمخت همیشه پایین هست اطراف رو نگاه نمیکنم دقیقا اون لحظه سرم رو آوردم بالا دیدم یک موجود زیبا داره راه می‌ره یک باسن خوش فرم کمر باریک یک مانتو زیبا رنگارنگ تنش بود چه ادکلنی به خودش زده بود دیدم دنبالش راه افتادم اون می‌رفت من هم دنبالش راه افتادم واقعه عجیب بود مهر و محبت زن ها اوفتادم تو دلم 😂🤔 مادرم بسیار دیکتاتور هست هر چی باشه خانوادگی آرتشی بودند دیسیپلین دارند خودشون رو عقل کل میدونند الان هم خودشون رو عقل کل میدونند پدرم یک جور دیگه قاتی بود این ها یک جور دیگه قاتی بودند 🤔 قاتی ها بهم افتادند ببین چه قاتی درست شده 🤔😂خودشون در سن هفتاد سالگی انگشت بر دهان خشتک بر سر در حیرتند که این دقیقا چی بود درست کردند این یکی میگه این کوصخله به خاندان شما کشیده اون یکی میگه نه این کوصخله به خاندان شما کشیده بالاخره هرکدوم می‌خوان از این گندی که زدند خودشون رو مبری کنند بلاخره تونستند یکی رو پیدا کنند خدا بهشون رحم کرد یکی رو پیدا کردند 🤔خاله بنده یک دختر داشت این دختر با مادر بنده خیلی رفیق بودند با این حال که تفاوت سنی زیاد دارند ولی خب مادرم یک جورایی این دختر خواهرش رو بزرگ کرده وقتی که مادرم ازدواج می‌کنه دختر خواهرش پانزده سالش بوده اون هم ازدواج میکنه هر دو با هم بچه دار میشند مادر بنده شیر نداشته بهم بده که از یک بابتی خداروشکر میکنم چون نمیتونه بگه شیرم حروم ات 😂دخترخاله بنده یواشکی به من شیر میداده /پدر بنده هم وسواس شدید داشته به این موضوع شیر دادنه خیلی بهش گفته به این بچه شیر ندی میخوام ازش یک عارف درست بشه عارف نگو بلا بگو 😂 😂این هم میگفته چشم از دوباره شیر میداده تا خرتناق شیر خوردیم 🤔الان من از سه خاندان کوصخلی به ارث بردم خاندان پدری مادری و این خاندان دیوونه سومی که دخترخالم باشه که پدرش از یکی از به شدت نژادهای روانی از یکی از طائفه های خراسان هستند (خدا پدرش رو بیامرزه اون هم به شدت قاتی بوده تو جوانی از دنیا می‌ره ولی مشکل اینجاست از طائفه خراسان از یک نژاد دیگه بوده 😭 دخترعمو پسرعمو فامیل با فامیل همه خشتک نو خشتک هم با هم ازدواج کردند 😭)اسم اون منطقه خراسان رو نمیارم که اگر بدونید سر به بیابون میذارید 😂همشون در این منطقه روانی هستند 😂اگر بفهمند اینجا دارم زیراب همشون رو میزنم یقینا حکم تکفیر میدند از خشتک اویزونم میکنند/از بزرگان دین بگیر اینجا بودند کله گنده این جماعت از عربستان با عراق (اینجا علما و فضلا در سم هستند نیمی می‌جویند از عراق بوده جد کبیرشان نیمی دیگر میگویند از عربستان)مهاجرت کرده اومده این قسمت وارد این خطه خراسان شده اینجا همسر گرفته بنده دقیقا از اون نژاد هستم 😂🤔)یعنی بخوام مطلب رو باز کنم باید دعا کنید هر چه سریعتر من ایران رو ترک کنم و برم بیشتر الان دارم دنبال یک منطقه خوی و آب هوا میکردم الان منطقه دومینیکن رو پیدا کردم خیلی جای خوبیه خدا قسمتم کنه ان شاالله تا همین الان هر چی دعا کردم اگر برآورده شده یقینا این هم بر آورده میشه 😂)/من نمی‌دونم دعا کنید من این سرزمین ایران ترک کنم وگرنه با یک کوصخل اعظم طرفید 🤔آن های که باخبرند سر در خشتک از ترس میلرزند چون میدونند همون لحظه که رفتم وارد اون خانقاه بزرگ شدم همه باخبر شدند یکی از اون ها، یک نگاهی به من انداخت گفت ایول یک روانی دیگه وارد جمع ما شد بعد دو دستی زد تو سر خودش هر چی بیشتر تفکر و تعمق کرد در وجود شخص شخیص بنده بیشتر حیرت کرده تا جاییکه گفت الفاتحه مع الصلواه والاخلاص 😂🤔)/خانم دکتر ایزدی فر گرامی تو یکی از این کلیپ ها تعریف میکزد:ژن نسل یهودی ها رو تو زمان نازی ها زیر و زبر کردند اسمش رو هر چی فکر میکنم یادم رفته نمی‌دونم چرا 🤔زندان آشویتس بود آها هلوکاست یادم اومد ,دادند تا پانزده نسل تروما تو ژن شون پیدا شده 🤔 خانوم دکتر ایزدی فر گرامی به عرض میرسانم این مسأله از نظر و قول مجتهدین عظام از حیث حیزانتفاع به خودی خود ساقط است ما ایرانی ها که ژنتیکن نه تنها ترما در ترما هستیم این منطقه خراسان خودش یک ترومای حقیقی هست مخصوصا این سمتی که نژاد اصیل اندر اصیل ما تخم اش در اونجا کاشته شده 🤔😂 جلسه تراپی با گوش دادن یک آهنگ زیبا اندر زیبا تمام شد به ساعت ۸:۱۸/خدا همه شما را بیامرزد هنوز نمیدونید چه روانی در میان شماست 🤔و من الله توفیق🦋

۱۴۰۳/۱۰/۳۰، ۰۸:۳۴
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز صبح به تاریخ ۱بهمن ۱۴۰۳ساعت ۸:۰۰/بنده با همه سابقه تفکری و اندیشیدن در مورد خلقت بشر تا حالا به این صراحت و دقت کسی خلقت مردها رو اینگونه تعریف نکرده بود 🤔😂نظام اندیشه خانوم دکتر آزیتا ساعیان در مورد خلقت مردها :از نظر من زن ها واقعا دیدنی هستن و نگاه کردنی /اگه بخواین واقعا عادلانه به جهان هستی نگاه کنیم مردها اغلب ریشو شکم گنده بدلباس کچل خیکی یعنی اصلا قیافه ها عوضی ریش پشم یعنی هرچی از موهاشون کم میشه به ریششون و سیبیلشون اضافه میشه یعنی واقعا هیولاهایی خیلی جذابی نیستن از نظر من /بنابراین ما کی رو نگاه کنیم!؟ زن های خوشگل خوش هیکل خوش لباس خوش بر رو /خب اون ها رو باید نگاه کرد این هیولاهای پشمالو رو کی نگاه می‌کنه !؟هر روز هم قیافه هاشون بدتر میشه یعنی یکی از یکی هم افتضاح تر خب کی رو میخواین نگاه کنید خب اون ها رو نگاه میکنید دیگه / خدایا در حیرتم چرا ما رو اینقدر شخماتیک خلق کردی 😂 😂😂😂 من برم چشم چرونی کنم و زن های زیبا خوش هیکل خوش بر رو رو نگاه کنم این کلیپ رو هم دانلود کردم به صورت mp3گوش میکنم به همه پیشنهاد میکنم این کلیپ رو گوش کنید افسردگی رو رفع میکنه 😂😂😂خداوکیلی حرفش حق بود گفت عادلانه نگاه کنید به جهان هستی/کد واژه :عادلانه نگاه کردن 😂و من الله توفیق🦋

۱۴۰۳/۱۱/۰۱، ۰۸:۳۳
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز صبح به تاریخ ۳بهمن ۱۴۰۳ساعت۷:۱۰/در حال گوش دادن موسیقی مناسب برای تقویت و تمرکز ذهن امواج باینورال بیت گاما برای شفافیت و وضوح دید ۰۲هستم /خیلی جالبه صدای جریان آب و صدای جرقه و سوختن سوختن چوب و آتش 🤔احساس آرامش بهم دست میده /دم تیم رادیو بینا گرم 🌹 🙏/دیشب نخوابیدم ولی جلوی تلویزیون نور اتاق روشن وبا صدای بلند تلویزون دراز کشیده بودم خواب و بیدار بودم با یوتیوب خیلی ور رفتم /ساعت پنج و نیم یک مراقبه رفتم با میکس امواج باینورال بیت ۰۴صدای پرنده و جریان آب و رعد و برق همراه با تک نوازی خدای گیتار (اِستاس تونهEstas Tonne)/آلبوم آهنگ هاش غوغاست /چه چهره عجیبی داره باهاش حال میکنم دمش گرم /بعد از اتمام مراقبه رفتم یوتیوب یکدفعه دیدم چند تا پرسش رادیو بینا مطرح کرده باورهایی که زمانی معتقد بودید و الان نیستید !؟جالب اینجاست داشتم فکر میکردم به اینکه سرنوشت چی هست یکی از سوالات سرنوشت بود!برگام و پشمام ریخت الان دیگه هیولای پشمالو نیستم ولی قیافه عوضی بد لباس و بقیه اوصافی که دکتر آزیتا ساعیان گفت هنوز برقرار هست فقط پشمام ریخت 🤔😂سرنوشت معمایی است عجیب جواب این پرسش رو جناب شیخ عزالدین نسفی داده در کتاب انسان کامل داده است /در یکی از ایات کتاب مسلمانان :اینکه خداوند متعال فرمود: « وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي‏ (41) اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتي‏ وَ لا تَنِيا في‏ ذِكْري‏ (42) اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ ــــ و من تو را براى خودم ساختم( برای خود پرورش دادم) (41) (اكنون) تو و برادرت با آيات من برويد، و در ياد من كوتاهى نكنيد! (42) بسوى فرعون برويد؛ كه طغيان كرده است!» (سوره طه) /بنده عرب زبان نیستم آنچه زیرنویس کتاب به فارسی نوشته خوانده ام و نمیتوانم نظری بدهم که آیا مترجم در معنی این کتاب چه میزان متبحر بوده است و آیا در صداقت معنی کرده یا خیر !؟فقط میتوانم بگویم که امید بر این داریم که مترجم بر صدق معنا کرده و حکم را همین میگیرم وگرنه کتاب برای عرب زبانان است و برای بنده گنگ است و من هیچ درکی از آن ندارم 🤔حال بر این حکم چنین برداشت میکنم که موسی را خداوند برای خودش تربیت کرده و اگر اینچنین باشد موسی در کاخ فرعون با حوریان بهشتی همبازی هم آغوشی میکرده بعد مقدرات به گونه ای رقم میخورد که موسی که در دامان فرعون بزرگ شد بر علیه فرعون طغیان میکند و موسی بیچاره چقدر آزار میبینه /هر چقدر در کاخ عشق و حال کرد از حلقش زد بیرون 🤔😂🤔 بدبخت بیچاره از دست قوم بنی اسراییل فرار کرد گفت خدایا خر ما از کره گی دم نداشت با برادرش هارون پا به فرار گذاشت و برای همیشه ناپدید شد 🧐/در کتاب انسان کامل اثر شیخ عظام عزالدین نسفی در مورد جبر و اختیار قضا و قدر و سرنوشت صفحه(۸۲...۸۹)به تفصیل به این موضوع پرداخته هر چی خوندم مغزمخ بیشتر جررر خورد تازه به زبان فارسی سخن میگه ،باز هم دکس ثقیل است پس مشکل از قوه ادراک است آنچه او درک کرده از درک یافته های او عاجزم 🧐/خودش هم از اینکه به این عالم آمده به شدت ناراضی است 🧐/من خودم هم نمی‌دونم چه شیر تو گاو پلنگی هست خودم مغزم جرررررخورده🧐 /به اینکه مخلوق هستم باور دارم به اینکه روزی خشتک بر سر این عالم رو ترک میکنم مقوله مرگ باور دارم و مثل سگ ول ارمنی میترسم به اینکه مخلوق نیازمندی هستم باورمندم /یک زمانی خیلی سعی میکردم همچون پدرم عابد و زاهد باشم ولی بعدها فهمیدم عبادت و زهدم همه تقلیدی بوده بر باد رفت برای همین پدرم رو هم به دیوانگی کشاندم خودش در حیرت مانده بنده خدا رو دیوانه کردم رفت /دست راست و چپش رو گم کرده 🧐😂/خیلی دوست داره من زن بگیرم از دستم خلاص بشه 😂چه روزگاری شده 🧐سوالات شخمی مطرح شده 🧐/چیز دیگه ای به مخ رادیو بینا نمی‌رسید🧐/به شدت به سکس باورمندم و خیلی دوستش دارم 😂 خیلی زن ها رو دوست دارم و این مقوله به شدت باورمندم 🧐😂زن زیبا خیلی دوست دارم زن پولدار خیلی دوست دارم 😂 همه هزینه هام با اون باشه 🧐😂چشم چرونی زنان زیبا رو خیلی دوست دارم و بهش باورمندم🧐 😂 هر چی مربوط به شکم و زیر شکم باشه بهش باورمندم 🧐😂 از نظر من مابقی مسائل شر و ور است/همه وهمه آخرش میرسه به تختخواب و رختخواب/کنترل زندگی یکی از سوالات بود 🧐/زندگی چی هست که بشه کنترلش کرد چی رو می‌خوام کنترل کنم شاش خودم به دست خودم نیست زیاد بخوام کنترلش کنم به خودم میشاشم والا 😂 ذهن خودم به کنترل خودم نیست جرررم داده 🧐دقیقا چی به کنترل ماست این شمبول خودم به کنترل خودم نیست بعضی اوقات یقین پیدا میکنم با پایین تنه خودم فکر میکنم تا با بالا تنه خودم (اون چیزی که تو جمجمه است)/به قول یکی از بزرگان و کاسب های بازار حرف جالبی میزد میکفت :اون چیزی که در خشتک ماست از آن خودمان نیست امانت در اختیار ماست برای همسر ما ،یا معشوقه و معشوقه ها و ....کره الاغ ماده روستا و....ماست🧐 /حرف های جالبی میزد میکفت زمانی که آدم خلق شد یک شمبول بهش آویزون بود وقتی حوا خلق شد به خودش نکاه کرد به آدم نکاه کرد دید آدم یک چیز آویزون داره اون نداره!!؟شکایت به خدا برد گفت هااای خدا اون چیه آدم داره من ندارم خدا گفت چی شده ناراحتی !!!گفت آره /خدا گفت ناراحت نباش کاری میکنم آدم خشتک به سر همیشه دنبال تو باشه تا اون چیز رو بذاره تو چیز تو و برای همین ادم تا قیام قیامت خشتک بر سر مانده و دنبال حواست 🧐/سوال بعدی باور به رضایت دیگران!!ما انسان ها دیوانه وار به تایید طلبی محتاجیم یکیش مقوله سکس !!!سوال مهم:همسرم آیا سکس خوبی داشتیم !!!؟ایا تونستم از پس این آزمایش عظیم خوب بر بیام آیا موفق شدم 🧐اگر بگه آره دمت گرم بادی در غبغف میندازیم و همچون خری ارام در رختخواب میخوابیم ولی خودم به شخصه بعد از موفقیت های فراوان باز اضطراب داشتم و شب ها به سختی می‌خوابیدم جوری که همسر سابقم تا صبح بیدار میموند می‌گفت این خرباحال چرا نمیتمرگه بخوابه نکنه چیزی رو داره از من پنهان میکنه و همیشه در شک بین دوشک بود🤔 یکبار یادمه من خوابم نمیبرد یکدفعه دیدم همسر سابقم یک چشمش بازه یک چشمش بسته است گفتم خدایا دارم اشتباه میبینم این چرا اینطوری خوابیده 🤔رفتم نزدیک گفتم بذار بهتر ببینم در کمال حیرت دیدم اره همینطوری هست 🤔گفتم بیداری!!!؟گفت لعنت به ذاتت من الان سه ساله اینطوری می‌خوابم 🤔گفتم روانی چرا اینجوری می‌خوابی !!!گفت مگه تو می‌ذاری من بخوابم 🤔گفت :من از کارهای تو سر در نمیارم تو چه روانی هستی !!!🤔بعد از اینکه من میرفتم سرکار تازه میخوابید 🤔🧐/در همه کارها ما به همین حس رضایت نیازمندیم تایید طلبی!!!؟🧐🧐🧐سوال بعدی باور به کار ...!کار برای پول برای سکس و ارضای آزمندی و حرص و فخر فروشی این ذات انسان آزمند و حریص هست معنای سلامتی رو زمانی درک می‌کنیم که جررر خورده باشیم بعد پول رو باز برای یافتن سلامتی هزینه میکنیم و باز سلامتی که بیاید باز به کوصخلی های پی در پی قدیم ادامه می‌دهیم //خیلی گرسنه ام شد باید برم حلوا ده ام رو بخورم بعد قرص آسنترا پنجاه بعد هم آماده بشم برم دنبال بازی /شاید هم نرم دنبال بازی /کلا من هیچ کاریم معلوم نیست ما فی البداهه باید کار کنیم اگر بخوام تصمیم بگیرم مغزم جرررر میخوره ما هیولاهایی پشمالو با این حالات تفکری خشتک بر سر زندگی میکنیم و من الله توفیق 🦋/اتمام تراپی به ساعت ۸:۲۰/

۱۴۰۳/۱۱/۰۳، ۰۸:۲۹
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز پنجشنبه 3بهمن 1403ساعت ۵صبح/در حال گوش دادن موسیقی تمرکز و تقویت ذهن امواج بیت آلفا برای شفافیت ذهن 01/از فشار عصبی رگ سیاتیکم درد میکنه/,وسواس زیادی اومده سراغم و می‌دونم ریشه این وسواس ها چیه و از کجاست به شدت اگر به چیزی که عمیق بشم به صورت وحشتناکی وسواس ذهن میگیرم و بعد میترسم مثلا در حال مطالعه گوگل بودم و چگونگی رمزنگاری و تقویت پیام رسانه‌ها و دو مرحله ای کردن و .... خزعبلات و شر و ورها(زیاد که تو بحر هر موضوعی که میرم انرژی شدیدی از دست میدم چشمهایم و ناحیه پیشونیم درد میگیره )/چند وقت پیش یک اکیپ دختر و پسر جوان دیدم حدود بیست تا بیست و پنج ساله وقتی بهشون نگاه میکردم اون جوون های پسر زاقارتی بودند با دوره خودم مقایسه کردم دخترها رو نگاه کردم مثل قرص ماه می‌درخشیدند این دوره دخترها چقدر زیبا هستند 🤔و به همون اندازه که زیبا که شدند مریض و دیوانه/هر چی بگی مصرف میکنند حشیش بنگ کوکایین ..../ ته خلاف من دو نخ سیگار بوده که در مجموع به یک پاکت سیگار رسیده اون هم دیدم مزخرف بوده گذاشتم کنار بیشتر فیگور بود وگرنه لذتی نداشت//مشروب انگوری دست ساز خوردم اون هم بسیار محتاط بودم از آشنا که کاملا اطمینان داشتم گرفتم خیلی خوب بود ارومم میکرد برای مغز بیمار من شفاست/ولی چون افراط و تفریط دارم ادامه نمیدم چون می‌دونم به فاک میرم /عرق سگی هم خوردم خیلی مزخرفه سردرد میاره باهاش حال نکردم /چند وقت پیش یکی دو سال پیش به شدت حالم خراب بود یکی از بچه ها گفت بیا بریم پارتی گفتم تو رو دعوت کردند من رو که دعوت نکردن/گفت تو با من خیالت نباشه/من هم به عنوان طفیلی وارد مجلس شدیم از مشروب و عرق هر چی بگی خوردم نشستم سر جام ببینم چه تغییر و تحولی شکل میگیره دیدم همون کوصخلی بودم که بودم شروع کردم دخترهای مجلس رو نگاه کردن مثل خری در چمن زار شروع کردم گریه کردن گریه کردم گریه کردم / دوست داشتم همسری داشتم و باهمسرم میرقصیدم /آهنگ و موسیقی رو شروع کردن همه شروع کردن رقصیدن من هم بلند شدم رقصیدن بدون مشروب هم خیلی بهتر می‌تونستم برقصم با مشروب و عرق تسلط نداشتم به خودم ولی حواسم خیلی جمع بود فقط چشمهام تا به تا شد نمی‌تونستم خیلی واضح ببینم /طرف زن و بچه داشت به زنش گفته بود کارهای شرکت خیلی زیاده شب مشغول رسیدگی به کارهای شرکتم بعد اومده بود پارتی 😂🤔برام خیلی جالب بود این جماعت حتی قدرت درک و احترام متقابل به هم رو هم نداشتند تنها فکر و ذکر انتخاب یک جفت برای لذت جنسی و جالب داستان اینجا بود حتی در همان لحظه برای انتخاب کردن هم رو تحقیر میکردند و لذت می‌بردند از این کردارشون و قهقهه میزدن🤔🤔🤔من هم دیدم همه مشغول کوصخل بازی هستند و تنقلات به وفور یافت میشد رفتم سراغ تنقلات از موز چیپس و هر چی بود خوردم /تنقلات خیلی حال داد بهتر از اون بود که با جمع مریض مثل گاومیش بخندم اون هم خنده هیستریک🤔رعایت کردن حریم و حرمت ها بی معنی بود 🤔تو مجلس یکی از یک دختری خواستگاری کرد و انگشتر و حلقه رو بهش داد خیلی صحنه زیبایی بود تا صحنه رو دیدم گریه کردم 🤔مجلس تمام شد و من و رفیقم گورمون رو گم کردیم رفتیم تو ماشین هار هار زار زار گریه کردم رفیقم گفت چرا زید انتخاب نکردی گفتم والا من به هفت پشت کوصخلم میخندم با وجود این همه کوصخلی ،یک کوصخل دیگه رو کنار خودم بذارم /اون یک شماره گرفت و بعد از چند روز گفت تو عاقلی کردی طرف به شدت مغزش مشکل داشت گفتم من عاقلی نکردم میزان کوصخلی خودم رو می‌شناختم میزان کوصخلی جمع رو ارزیابی کردم به خودم رحم کردم 🤔حوصله رابطه بیمارگونه رو ندارم درسی که باید می‌گرفتم در اون جمع گرفتم من نیاز به شریک عاطفی دارم نه شریک جنسی و رابطه های سست / سکه طلا شد شصت میلیون دلار 83هزار تون ،شونه تخم مرغ 180هزار تومن 🤔و همه ارواح عمه شون دنبال آزادی هستند 🤔بهشون بگی آزادی رو تعریف کن شروع میکنن یک مشت خزعبلات تحویل دادن بعد بهش میگی گاومیش ما ،چهل و دو سال هست تو قفس زندگی میکنیم اصلا میدونیم آزادی یعنی چی 🤔و بعد خفه خون میگیریم ساکت میشیم/حواستون رو جمع کنید اینجا با یک مشت زامبی طرفید با یک مشت بیمار روانی طرفید ملقمه ای از انواع اختلالات جنسی و فکری همه درهم و برهم مخلوط/🤔کم کم هفت الی هشتاد مریضی روانی رو دارم /من خودم از هر گونه مواد مخدر پاک هستم الا ایها الحال انواع کوصخلی رو در خودم تحلیل کردم و فهمیدم چه نوع مریضی ها دارم بقیه علاوه بر انواع روان پریشی معتاد به انواع مواد مخدر هستند کلا مغز رو سابوندند 🤔اگر در شهر فرشتگان تیم های قدرتمند درمانگری و روان درمانی نتوانسته باشید درست کنید اینجا فاتحه همتون خونده است /با یک اتیش سوزی ،تروماهای قبلی که داشتید و خفته بوده بیدار شده ترس سرتاپای شما رو میگیره چه برسه بخواین بیاین اینجا یا یک مشت دیوانه که نقاب و نقاب به چهره زدن و ادعای سلامت عقل دارند نشست و برخواست کنید 🤔وقتی کانال های یوتیوب رو نگاه میکنم یک مشت روشنفکر کوصخل میبینم که همه دارن بهم فحش خواهر و مادر میدند هر کدوم ادعاهایی که آسمون رو پاره می‌کنه ما فلان داریم بیسار داریم همه تشنه قدرتند و پر از عقده / 🤔اون کسی که عاقل باشه می‌دونه چقدر مسیر سخت و پیچیده است تو هزار پستو خودش رو قایم میکنه چون از خطرات راه آگاه هست 🤔مگر دل به دریا بزنه و همه سختی ها رو با جان بخره که اون هم به یقین شیرمرد هست 🤔/ درخشان 1989میکه دوست داشتن بدون قید و شرط !!حرف زدن بدون منظور و...بعد میگه تجربه کرده و از بیانش زبان قاصره 🤔/بخدا خوش بحالش اگر واقعا تونسته تو این دارالمجانین به این سرحدات از سلامتی روان برسه/تو دیوونه خونه باشی و بعد بتونی به سلامت روان برسی معجزه است 🤔 /من خودم پر از زخم هستم بعد می‌خوام برای فرار از تنهایی پناه ببرم به یک نفر دیگه که اون هم پر ازخم هست🤔دلم گرفته سگ بشاشه به این دل گرفته 🤔دوست دارم معنای شادی رو درک کنم /تنها یک راه هست زنان و قدرت عشق که در وجودتان هست شما میتونید به جهانی که پر از درد و زخم هست حیات دوباره ببخشید/موجودی که می‌تونه یک فرزند رو در خودش بارور کنه و نه ماه بار حمل کنه یقینا می‌تونه مربی ما بدبخت بیچاره ها باشه /اتمام تراپی به ساعت ۶:۰۰صبح/

۱۴۰۳/۱۱/۰۴، ۰۶:۴۱
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز شنبه صبح به تاریخ ۶بهمن ۱۴۰۳ساعت ۹صبح /دیشب تونستم بخوابم الان در یوتیوب در پیج chizomiz یک کوتاه ویدیو دیدم در مورد داستان یک زوج امریکایی/مرد این داستان از کودکی عاشق نویسندگی بوده ولی کسی بهش محل سگ هم نمی‌گذاشته یعنی به پشم میگرفتنش این هیالوی پشمالو یک همسر فوق العاده داشته که این هیولای پشمالو رو دوست داشته و همین همسر باعث میشه این مرد که یک هیولای پشمالو بوده الان در حوزه نویسندگی ثروتمند و قدرتمند باشه دمش گرم /زندگی و رشد و بلوغ یعنی همین /درک کردن فهمیدن کنار اومدن همفکری صبوری خیلی زیباست /اون نویسنده اسمش استیون کینگ(Stephen Edwin King )هست و همسرش دستیارش میشه و الان ثروتش بالای پانصد میلیون دلار هست /زن یعنی قدرت یعنی عشق یعنی زندگی /در مقاله پژوهشنامة زنان، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي فصلنامة علميـ پژوهشي، سال نهم، شمارة چهارم، زمستان 1397 ،87-110 نقش زنان صوفي در شكلگيري نظرية وحدت وجودي ابن عربي * مرجان عمو خلیلی)/زن در نگاه ابنعربي : دوره حيات معنوي ابن عربي به دو دوره تقسيم مي شود: قبل از ملاقات با دو تن از بانوان صوفي و عارف كه در بينـش او موثـر بودند و بـعد از اين ملاقات كـه موجـب دو گونــه شدن ديـدگاه اين عارف شهير نسبـت به نوع زن، مي شود. 4.2.1 دورة اول: سلوك ابن عربي محي الدين در فتوحات، اين دوران را چنين معرفي ميكند (ديدگاه او به زن): من از كساني بودم كه در آغاز سلوك در آيين عرفان و تصـوف كـه 18 سـال داشـتم، نزديك شدن به زنان را دوست نداشتم و اينگونـه بـودم تـا اينكـه آن را بـا چشـم دل دريافتم و نيز از اين گفته پيامبر آگاه شدم كه : " خداوند زنان را براي پيامبرش دوست داشتني كرد " ، پس خداوند زنان را براي دوست داشتن خدا، دوسـت داشـتني كـرده است. ترسيدم كه خداوند براي اين دوست نداشتن، مرا نابود كند، زيرا خداوند زنان را براي پيامبرش دوست داشتني كرده بود، درآن هنگام دوري گزيدن از زنان از من رخت بربست و زنان برايم دوست داشتني شدند و اينك من از همه بيشتر به آنان مهرباني مي كنم و بيشتر از ديگران به بهره هاي آنان مي پردازم چون من بـه ايـن آگـاهي و بيـنش رسيده ام و اين از دوست داشتن خداست و نـه از دوست داشتـن كالبد. ارزش زنان را تنها كسي كه از سوي خداوند آگـاه شـده اسـت مـي دانـد. (محي الـدين ابـن عربـي، پس از اين تغيير نگرش، محي الدين ازدواج كرد. همسر او مـريم بنـت محمـد بـانويي پرهيزگار بود كه در احوال نيك او از زبان محي الدين مطلبي نقل شده است. همچنين دختر او زينب اهل معرفت بود محي الدين پس از مريم، همسران ديگري گرفت كه اهل ايمان و راستي بودنـد. طريـق وي در زندگي خانوادگي و اجتماع شاگردان و مراجعانش بر چرخ محبت به جنس مونـث مي چرخيد تا اينكه با دو بانوي صوفي و عارف ملاقات كرد كه مـوجب تحول معنـوي او از محبت به زنان، به عشق مخلوق به خالق شد و اثر اين تحول، نظريه پـردازي فلسـفي - عرفاني درباره وحدت وجود خالق ومخلوق شد. 4.2.2 دورة دوم: سلوك ابنعربي دوره دوم، با ملاقات فاطمه بنت المثني مشهوربه فاطمه قرطبي، آغـاز شـد. فاطمـه بـانويي پارسا وعارف بود كه در شهر سويل (Seville (اسپانياي امـروزي يـا همـان اشـبيليه انـدلس زندگي مي كرد. او سالها همسر مردي بود كه با بيماري جزام از دنيا رفت. ابـن عربـي اورا مظهر رحم و شفقت به ساكنان كره زمين مي داند، درحالي كه اين بانو در تهيدسـتي كامـل به سر مي برد (شيمل، 1381:55 .( ابن عربي در فتوحات دربـاره فاطمه و ارتباط روحاني خود با او مي گويد: " من سالها به نفس خود، خدمت وي كرده ام و سن وي آنوقت بر 95 زياده بوده. من شرم داشـتم كـه به روي وي نگرم از تازگي و نازكي رخساره وي. هر كـه وي را بديـدي پنداشـتي كـه 14 ساله است و وي را با حضرت حق – سبحانه- حالي عجيب بود و مرا بر همه كساني كه از ابناي جنس من به خدمت وي مي رسيدند اختيار كرده بود و مي گفت: " مثل فلاني كـس نديده ام، وقتي كه پيش من مي آيد به همگي خود مي آيد و در برون هـيچ نمـي گـذارد و وقتي كه بيرون مي رود به همگي خود بيرون مي رود و پيش من هيچ باقي نمي گذارد. " /این عربی یکی از نوابغ عرفان و تصوف اسلامی که ترتیب وی بر عهده خدا بوده است /الله؛ ولی و سرپرست او شد 🤔 تا جاییکه خود میگوید احکام و شریعت کتاب قرآن را او به من آموخت ابن عربی میفرماید :هر کس بخواهد معانی و اسرارِغامض و پیچیدۀ شریعت را بفهمد باید ضمنِ واجباتی که بجا می آورد، مستحباتِ فراوانی انجام دهد. اگر در عملِ مستحبی چون ازدواج بکوشد بهتر است، زیرا بزرگترین مستحب مرتبط با خیرات از حیثِ فایده و ثمر است و دربردارندۀ ثمرآوری است. و بینِ معقول ومحسوس(معقول =عالم ملکوت و محسوس =عالم مُلک)جمع می شود. وبه جهانی که از دو اسمِ ظاهر و باطن پدید آمده است، آگاهی می یابد؛ پرداختن به مستحبی چون ازدواج، انسان را در رسیدن به آنچه مقصود و مطلوبِ اوست، نزدیک تر و کامل تر می کند؛ زیرا اگر چنین کند، خداوندِ متعال او را دوست دارد و اگر حقتعالی او را دوست داشته باشد، در زمرۀ اهل الله و اهل القرآن است؛ و اگر اهل القرآن شد محلِ القایِ قرآن گردیده است؛ عرشی برایِ استیالیِ قرآن و آسمانی برایِ نزولِ آن و کرسی ای برایِ امر و نهیِ موجود در قرآن خواهد بود؛ چیزهایی از قرآن برایِ او آشکار می شود که غیرِ او آن ها را در قرآن نیافته است؛ هرچند آن امور واقعاً در قرآن بوده است/ از نظر ابن عربی مشاهده خدا بدون صورت تعیّن یافته ممکن نیست و در میان همه صورت ها، صورت زن کامل ترین صورت است. چنانکه آمد از نظر وی بین حقیقت زن و مرد اختلاف و امتیازی نیست فقط از جهت تعیّن و تشخّص متفاوت اند و رسیدن به تمام مقاماتی که برای مرد متصور است برای زن نیز ممکن است. همانگونه که شیخ خود گفته است : (<انّ هذه المقامات لیست مخصوصه بالرجال لکن لمّا کانت الغلبه للرجال تذکره باسم الرجال>) از دیگر سو ممکن نیست که حق تعالی بدون محمل صوری و تجلّی و مظهر مشاهده شود و هر مظهری که جامع اسماء الهیِ بیشتری باشد خداوند را بهتر نشان میدهد و زن در مظهریت خدا کامل تر از مرد است زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهی است. اما زن مظهر فعل و تأثیر الهی نیز هست چون در مرد تصرف میکند و او را مجذوب خود میکند و محب خود میسازد و این تصرف و تأثیر نموداری از فاعلیت خداست. از این جهت زن کامل تر از مرد است اگر مردبخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد شهود او به کمال و تمام میرسد لذا زن محبوب پیامبر اکرم قرار گرفت و در آن حدیث معروف که فرمود : از دنیای شما زن و بوی خوش، محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است در این فرازِ منقول از شیخ، نکاتِ بسیاری می توان دریافت؛ نخست آنکه شیخ چنانکه رسم و مصطَلَحِ اوست<معقول و باطن> را همسنگِ مرد و <محسوس و ظاهر> را هم شأنِ زن می شمارد و در واقع اصطلاحی برابرِ آن دو وضع می نماید. دو دیگر آنکه اهلیتِ قرآن و اهل الله را برایِ آنکه از رویِ استحباب به ازدواج مبادرت می ورزد ممکن می شمارد و ازین هر دو فراتر، سه دیگر، امر و نهیِ موجود در قرآن را که در اصل همان فهمِ منطوقِ قرآن است هماوا فراهم آمده با اندیشۀ گیرندۀ آن -و این همه را از راهِ ازدواج می داند./از نقطه نظرِ ابن عربی این حدیث اشاره میکند که پیامبر,با استفاده از صیغه ثالث به صورتی غیر عادی، به جنس مونث برتری داده و نیز اشاره میکند که لفظ مذکر عطر بین دو لفظ مونث <النساء> و <الصلوه> آمده است درست همانطور که مرد بین <ذاتِ الهی>که (لفظاً مونث) است و خلق از آن نشات گرفته، و زنِ بشری که مرد در خلقت باز از او ناشی شده؛قرار گرفته است/ شیخ در بابِ تحولِ فکری و سلوکیِ خود به ویژه در برخورد با زنان نیز باز به حدیثِ مشهور و منقولِ پیامبر(حبِّبَ إلی من دنیاکم...)بازمی گردد چنانکه می گوید : در آغازِ ورودم به طریقت و سلوک از کسانی بودم که بیشترین کراهت و بغض را نسبت به زنان و آمیزشِ با آنان داشتم و بر این مرام تا هیجده سال بودم تا آنجا که بر نفسِ خود از مخالفت با محبوبِ رسول الله ترسیدم/ شیخ سپس دوباره حدیث را نقل می کند:چون خداوند معنیِ حدیث را به من فهماند، دانستم که زنان را حسبِ طبع و غریزه نباید دوست داشت، بل مراد آن است که ایشان را به واسطۀ دوستداریِ الهی ،دوست داشته باشیم. در این حال آن کراهتِ اولیه از من برداشته شد و اینک دلسوزترینِ افراد نسبت به زنانم. زیرا این ناشی از محبتِ طبیعی و غریزی جنسی نیست، بل مبتنی بر بصیرت است./ابن عربی دربارۀ نسوان از آن جهت که آینۀ جمال و بهایِ حق اند...نظری خاص دارد و آن ها را شقایق الرجال می خواند و پس از بیان حدیث رسول الهی که : حُبِّبَ إلیَّ مِن دنیاکم ثَالث النساء و الطیب و جُعلَت قُرّۀ عینی فی الصلاة> اصرار می ورزد و استدلال می کند که صحبت بانوان و یاد آنان انسان را به خدا نزدیک می سازد، زیرا خداوند چیزی را محبوب پیامبرش می گرداند که مقرِّبِ وی به او باشد -نه مبعِّدِ وی /و اینکه خداوند جنسِ زن را محبوب پیامبرش قرار داده و بر میشمارد و می گوید از آنجا که موسی ع،قدرِ این معرفت را دریافت در برابرِ مَهرِ زنی "صفورا" خود را به مدت ده سال اجیر گردانید، و اشتیاقِ عارفان را به زنان، اشتیاقِ کل به جزءِ خود قلمداد می کند و حبِّ آنان را کمالِ عارفان و میراثِ نبوی و حبِّ الهی می شناساند و می گوید: <فَمن عرَف قدر النساءِ و سرِّهنَّ لم یَزهدَ فی حبهن،َّ بل مِن کمال العارفِ حبُّهن،َّ فإنهُ میراثٌ نبوی و حبٌّ الهی>از اسرارِ اختصاص بر میشمارد/خیلی زیباست این درجه شهود و عقلانیت 🌹🦋✔️

۱۴۰۳/۱۱/۰۶، ۰۹:۲۰
jahangiriabdolgha230
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

امروز سه شنبه ۹بهمن ۱۴۰۳ساعت ۷:۴۰صبح در حال گوش دادن فایل های مربوط به دوپینگ ذهن (دختر چشم آبی) /بلاخره از گوگل پیدات کردم 🧐چهار تا فایل بود و یک بیوگرافی از دختر چشم آبی (دوپینگ ذهن) تا فوق لیسانس در رشته حسابداری و مدیریت بازرگانی بین‌الملل تحصیل و کار کردم اما همیشه از ۱۵ سالگی علاقه زیادی به مطالعات روانشناسی داشتم و همیشه دنبال خودم و چرایی های زندگیم بودم این کنجکاوی من باعث شد که در مرحله دکتری شروع کنم به خوندن روانشناسی اما گاهی مشکلات فقط موارد روان شناختی نبود و باز یه جای کار می‌میلنگید و شروع کردم به شناخت انرژی های بدن ، چاکراها و مسائل درمانی که رفتم در مسیر درمانگر شدن و در کنارش دوره های خودشناسی ، انرژی درمانی و هیپنوتیزم درمانی هم آموزش دیدم خارج از ایران … در نهایت متوجه شدم همه ما برای رشد و تغيير باید از سه جنبه روانی ، روحی و ذهنی در کنار هم حرکت کنیم تا به نتیجه دلخواه برسیم و شروع کردم به کمک کردن اول خودم و بعد اطرافیانم من علاقه زیادی به عملکرد های ذهن دارم و اینکه چطور ذهن ما میتونه مارو به عرش ببره یا به فرش بیاره همچنان در مسیر تحقیقات و عملکردهای ذهن و قدرت ذهن هستم و اینجا در کنار شما میخوام با هم رشد کنیم و این مسیر تکامل انسانی رو کمی با هم راحت تر پیش ببریم / ایول دوپینگ ذهن /دوپینگ ذهن چرا اینقدر خشن هستی صدای فایل هات رو دارم گوش میدم چرا اینقدر با تحکم 🧐یاد این کشیش ها می‌افتم که در حال موعظه هستند 🧐یادم میاد دفعه آخر ده تا ویس برام فرستادی اینقدر ازت ترسیده بودم ویس ها رو باز نکردم 🤔 اون ویس ها دیگه رو ازت ضبط کردم یادگاری تو گوشیم نگه داشتم هربار گوش میدم جالب تحلیل کرده بودی ولی خداییش خیلی خوف و ترسناک هستی 🤔😂تو باید راهبه میشدی 😂دکتر علیپور اینقدر جدی کلیپ درست می‌کنه برگات میریزه 🤔رحم و مروت نداره یعنی خدا نکنه قدرت داشته باشه درجا میزنه زیر گوش ات 😂بیشتر باید" آرتشی" میشد تا روانکاو🤔😂 /مثلا حساب کن برم مطب دکتر علیپور به چشم هاش نگاه کنم دست خودمون نیست مجذوب میشیم و چون به قول جناب ابن عربی،شما زنان قدرت تصرف باطنی دارید،عنان اختیار از کف میدیم والا (رو مود خوب نباشه"چون خیلی مودی هستش!!! "دیگه بیمارش باید شانس داشته باشه دکتر علیپور رو مود خوب باشه / وگرنه الفاتحه مع الصلوه والاخلاص😂🤔/همونجا میزنه زیر گوش ات دست به بلاک کردنش حرف نداره شک ندارم نه تنها زیر گوش ات میزنه همونجا یک پرونده قضایی برات درست می‌کنه که چرا بهش زل زدی 😂خیلی دوست داشتم بدونم دقیقا دکتر علیپور کیه چیه ولی احتیاط شرط عقل هست باید ازش دوری کرد یک زمانی این دکتر علیپور در زندگی های گذشته فرعون بوده و فقط حکم به اعدام می‌داده 🤔هنوز همون حالات خشونت و تکبر و غرور و سرسختی رو از زندگی های گذشته اش با خودش به این زندگی اورده مثلا اگه بفهمه بیمارش مسلمان هست همونجا اتیشش میزنه 😂رادیو دیدار جان و تحلیل اشعار مولوی با صدای دلنشین بانو علیپور/ در صورتیکه مولوی خودش یک مسلمان دو آتیشه بوده از هر شیعه ای شیعه تر بوده=از علی آموز اخلاص عمل /شیر حق را دان مُطهَّر از دغل/در غَزا بر پهلوانی دست یافت/زود شمشیری بر آورد و شتافت/او خَدو انداخت در روی علی/افتخار هر نبیّ و هر ولی/هر دو دکتر گرامی موفق باشید (این رو گفتم که دلتون نسبت به من نرم بشه و دوستم داشته باشید این دو تا گل هم هدیه میکنم به دوپینگ ذهن و دکتر علیپور(🦋 🌹🌹🦋) اتمام جلسه به ساعت ۸:۰۰/

۱۴۰۳/۱۱/۰۹، ۰۸:۲۱

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات انجمن درد دل رادیو بینا می باشید
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
قهر
Azindokht ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ ۱۳:۱۷:۱۷
ازدواج مجدد
user_70710499 ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ ۱۳:۱۱:۳۰
بیشتر ببینید
پر بازدید ترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
قهر
Azindokht ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ ۱۳:۱۷:۱۷
کتاب
user_42339004 ۱۴۰۳/۱۱/۰۸ ۲۰:۴۳:۴۲
ازدواج مجدد
user_70710499 ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ ۱۳:۱۱:۳۰
بیشتر ببینید
داغ ترین های تاپیک های امروز