تبادل نظر

https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
تعداد پست: 2
1179 بازدید
عنوان تاپیک

خود شیفتگی همسر

با سلام همسر من همیشه دنبال دلایل و ضعفهایی از خانوادم هست که بتونه روابطش رو به شدت محدود، بی اعتنا و حتی کاملا قطع کنه. همیشه موارد و ضعف هایی در رفت و آمد با خانوادم پیدا میکنه، یکبار میگه مادرت تحویل نگرفت، یکبار میگه با هم پچ پچ کردن، یکبار میگه به من خندیدن و ... علاوه بر اینکه این موارد رو میبینه و بولد میکنه، بعد مهمونی به شدت خشمگین و به شدت پرخاشگر و توهین های وحشتناک میکنه و منو متهم به بی عاری، بی غیرتی و ... که تو کور و لال هستی... ۱۰۰۰ بار ازش خواستم که هرچقدر هم ک ناراحت میشی، خواهش میکنم انقدر توهین و بد دهنی نکن، که در جواب هم گفته سنگ اونارو به سینه میزنی ؟؟ همینه که اوناهم هر مدلی میخوان رفتار میکنن، چون میدونن تو بی غیرت و بی عاری... بعدش قهر میکنه، و من باید پیش قدم بشم و از دلش دربیارم. در عوض خانواده خودش رو خدا میدونه و عاری از هر گونه بی اخلاقی و ضعف میدونه. همیشه بهش گفتم اینکه روابط بین خانوادگی شما خیلی قویه، احترام بینتون خیلی زیاده و خیلی پشت هم هستید منحصر به فرده، و حتی خودم گفتم به لحاظ فرهنگی و اجتماعی خانوادت خیلی بالاتر از ما هستن. من موقع رفت و آمد با خانوادش باید همیشه و در هر شرایطی مراقب تک تک حرفام باشم، با احترام حرف بزنم، و هر موقع هم که اعتراضی داشتم و خواستم نقد کنم و بگم از رفتاری ناراحت شدم، هییییچ موقع نه تنها حق ناراحتی نداده و قهر کرده، بلکه دلیل رفتار ناراحت کننده اعضای خانوادش رو، من و بازتاب رفتارای من میدونه. بسیار کنترلگر هستن و به شدت حساس روی رابطه من با خانوادم، من حق ندارم با خانوادم تماس بگیرم، اگر اونا ب من زنگ بزنن به شدت جبهه میگیره که چیه... چکارت دارن زرت زرت زنگ میزنن ؟؟ یا بلافاصله و کمتر از یک دقیقه باید زنگ بزنم و گزارش کامل با جزییات کامل از مکالمم رو بگم. آخرین مورد که باعث قطع رابطمون شده و عدم رفتن پیش خانوادم حدودا یکسال این بوده ک ( من ندیدم و برام تعریف کرد ) سر میز ناهار همسرم عطسه میکنه و همون لحظه احساس میکنه برادرم و مادرم همو نگاه میکنن و بهم لبخند میزنن، یهو تو قیافه رفت و هرچی پرسیدم چی شده چیزی بهم نگفت تا موقع رفتن که خودش برگشت به مادرم گفت راستی فکر نکنید من کرونا داشتمو مریض بودم، چون دیدم سر سفره به هم نگاه کردید و خندیدید، برادر من هم گفت نههه اصلا به شما مربوط نبود و به خودتون نگرید، که همسر من جلوی درب خروج و درب همسایه گفت یکم آداب معاشرت یاد بگیرید، حرمت مهمون رو نگه دارید و رفتاراتونو درست کنید... برادر من هم همین جملات رو به خودش گفت تقریبا و منی که مات و مبهوت بودم که چیی بوده و چییی شده به برادم گفتم ساکت شو و ببند دهنت رو، مادرمم هم حین این مکالمات داشت توضیح میداد که بخدا اشتباه میکنی، اونجوری ک میگی نبوده و ... از اون مهلکه اومدیم بیرون و با تمام خشم و نفرت شروع به توهین و فحاشی کرد و منو بی غیرت خطاب کرد که چرا جلوی حرفای برادرم واینسادم و محکم نبودم... خسته شدم، دوست دارم روابطی که بین خودش و خانوادش هست، بین من و خانوادم هم باشه، همش دارم کنترل میشم، بارها سر این کنترل گری مکالمات معمولی مون رو اطلاع ندادم که بعدا فهمیده آشوب به پا کرده... دوست دارم همه چی دو طرفه باشه. درسته خانوادش فرهنگ و پیوند قویتری دارن، ولی بلاخره منم از ی خانواده ای اومدم و گذشته ای دارم. خیلی چیزا داره واسم عقده میشه... هر موقع خواستم با زبان آرامممم هم باهاش حرف بزنم و ناراحتیمو بگم، جز خشم و توهین و قهر، هیچ ثمره ای نداشته. من تا حدودی ضعفها و اتفاقات بین همسر و خانوادم رو قبول دارم،ولی نه 100% شاید از کل اتفاقات 30% قبول داشته باشم و ما بقیشو به دلیل اختلاف فرهنگ و یا بدبینی و زود رنجی ایشون قبول ندارم. الان ماه ۸ بارداری هستن.

۱۴۰۲/۱۰/۰۷، ۱۳:۴۲
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام ایا تا حالا به همین وضوح و زیبایی که بیان کردید،حرف دلتون را به همسرتون زدید؟ خصوصا بخش اخر صحبتتون

۱۴۰۲/۱۰/۱۷، ۲۱:۳۱
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

سلام مجدد خدمت شما بله، من هر وقت مخالف بودم به نرمی و با لحن بسیار آروم نظرم رو گفتم. مثلا گفتم نه عزیزم، شاید به خاطر این موضوع بوده یا دلیلش اون بوده، با حالت پوز خند یا گفته ( اینو نگی چی بگی یا آره بابا شما خوبید یا تو هم از اونایی دیگه نمی‌فهمی ) یا با حالت عصبی و توهین و بد دهنی جواب داده. تو بهترین حالت ممکنه با تاکید بسیار جواب داده ( اصلاااااا قبول ندارم و خوب میشناسمتون ). همیشه میگه من میدونم مادرت چه کرمهایی می‌ریزه، یا به تمام عمرم همچین آدمای مورد داری ندیده بودم ( اشاره به خانواده من ). اووووووف همه تیکه و کنایه و بد دهنیاش میاد تو ذهنم و منی که جو و سلامت خانواده رو بیشتر از این به آشوب نکشم، باید جلوی همسر به شدت لجباز، بد دهن، خود شیفته نه تنها سکوت کنم، بلکه بار روانی توهین ها بی ادبیا، بی محلیا و تمام احساسات منفی هر اتفاقی رو تو خودم بریزم و ازش فرار کنم و سعی کنم فراموش کنم. بسیار خانم خوش سلیقه، خوش تیپ، آراسته و تمیز و با آداب معاشرت بالا و بسیار بساز تو شرایط اقتصادی بد من هستن ( نیاز بود چندتا از خوبی هاشم بگم که بی معرفتی نباشه ). ولی ولی ولی به هر حال توی دلم یه احساس سردی پیدا کردم و هر موقع که میخوام ابراز احساسات کنم و یا ... متاسفانه ذهنم و جلوی چشمام پر میشه از تمام لحظات سخت و خاطرات تلخی که پیش اومده... نمیدونم چجوری باید رفتار کنم که حال دلم خوب باشه...

۱۴۰۲/۱۰/۱۸، ۱۷:۱۱
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

من نمیگم حرف و و استدلال من تو اتفاقا 100% درسته واقعا شاید هم اشتباه میکنم، ولی نمیتونم و نمیخوام توی دلم قبول کنم که همسرم راست میگه، چون هیچ موقع خوش انتقاد پذیر نیست، هیچ موقع بهم نگفته آره تو درست میگی، حتی نگفته شاید اشتباه میکنی، شاید این نباشه، شاید تند میری و ... فقط باید با تندی و سختی بگه من میفهمم. شاید اگه درک بهتری و دید بهتری نسبت به گفتگو و بیان انتقادها تو جو آروم داشت و به قول معروف ( بلدی در حل تعارضات )، نه من توی دلم این احساس سردی رو داشتم، نه اون این همه خشم و عصبانیت رو. جدیدا هم میگه تو فقط میگی من عصبی میشم و پرخاشگر، ولی نمیگی و نمیدونی دلیل این خشم و عصبانیت من، رفتارهای توعه...

۱۴۰۲/۱۰/۱۸، ۱۷:۲۷
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

اندازه یکسال دوست دارم حرف بزنم، میدونید، انقدر که اون من و خانوادم رو بد میدونه، اونقدری که من فکر میکنم همسرم خیلی تند میره و بدبینه، به شدت دوست دارم تک تک وقایع رو تو یه جمع، یا به یک نفر منطقی مطرح کنم تا بفهمم آیا من مقصر بودم ؟! آیا همسرم اشتباه نکرده ؟! میخوام با یکی حرف بزنم ( منظورم خیانت نیست ) تمام این احساسات منفی تو دلم مونده، میخوام ی گوش منطقی باشه همه رو براش تعریف کنم، و فقط بگه کی اشتباه کرده، حتی اگه همیشه من مقصر باشم، میخوام گوشی باشه برای شنیدن. من لجباز نیستم، ولی انقدر که همیشهههه من محکوم شدم، دوست دارم دیگه پیش خودم میگم نکنه واقعا من مقصر بودم ... نکنه حق کاملا با اونه

۱۴۰۲/۱۰/۱۸، ۱۷:۳۷
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام کاملا شرایش شمارو درک میکنم ، در مدتی که درد دلتون را میخوندم خودم را جای شما گذاشتم و متاثر شدم. چند تا توصیه براتون دارم. این موارد که عنوان درد دل هست را بهتره برای کسی مطرح نکنید چون اصولا وقتی شروع به باز کردن سفره دلتون کنید، این قضیه برای مغز شما جدی تر محسوب میشه. اصولی و علمیش اینه به یک مشاور خانواده رجوع کنید چون بی طرفانه یه صحبت شما گوش میکنند . نکته دوم من احساس میکنم همسر شما یک مشکلی در درون خودشون دارند، اصولا وقتی شما مدام در حال کنکاش نحوه رفتار و گفتار دیگران هستید و از هر صحبتی کنایه و تحقیر و تمسخر تعبیر میکنید، این میتونه یک سرنخ به شما بده که در درون این فرد چه آشوبی هست. همه ما صرف نظر از اینکه در ظاهر چطور رفتار میکنیم، زخم خورده هستیم، ادم ها حتی همسری که اینقدر به شما نزدیکه در واقیعت چیزی نیست که شما تصور میکنید. بهتره این اسیب های درونی، و مشکلاتی که ذهن برای ما ایجاد میکنه را با بررسی بیشتر درمان کنیم. اگر همسرتون ابتدا با خودشون آشتی کنن، گفت و گوهای رونی ذهننشون را کمی مدیریت کنن، مشکل حل میشه. در مورد شما هم من فکر میکنم اونقدر بالغ هستید که بدونید کاری که انجام میدید درسته یا نه، اگر فکر میکنید کاری که انجام میدید درسته، پس احساس شرمندگی و تردید برای چیه؟ موجی از ترس و وحشت در شما هست که یک دلیلش ترس از دست دادن هست. وقتی بابت از دست دادن چیزی میترسیم، رفتارهایی انجام میدیم که ممکنه کارو خراب تر کنه. به همین دلیل هر دوی شما ابتدا برای خودشناسی بیشتر جداگانه به یک مشاور رجوع کنید و بعد جلسات زوج تراپی را شروع کنید. بهتون قول میدم وقتی هر دوی شما از درون با خودتون ابتدا صلح کنید، مشکلات بیرونی کمرنگ میشند.

۱۴۰۲/۱۰/۱۹، ۱۸:۲۸
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

ممنونم از راهنمایی خوبتون، واقعا نکته مهمی رو بیان کردین که بهتره با هرکسی در دل نکنید... باور کنید همین دو صفحه متن و مکالمه بین من و شما، تاثیر مثبتی روم گذاشت و احساس کردم تونستم با یکی درد و دل کنم و حرفامو بشنوه، واقعاا ممنونم و براتون آرزوی بهترین لحظات و احساس آرامش رو دارم. تو بیانات تون ۲ نکته مهم رو باید اشاره کنم که لطفا من رو راهنمایی کنید. ۱_ اینکه من اونقدری میدونم و متوجه هستم که خیلی از ماها یا شاید همه ما، بلاخره رفتارهایی داریم که از نظر خودمون ok ولی میتونه برای مخاطبمون آزار دهنده و اذیت کننده باشه، و اگر مخاطب ما فردی قابل اهمیت و عزیز باشه برامون بهتره به عنوان یه اختلال یا حتی یه بیماری مثل سرماخوردگی، خودمون رو درمان کنیم. اما متاسفانه همسر من اعتقادی به مشاور و مشاوره نداره و باورش اینه همون آدمایی که به عنوان مشاور و روانشناس پشت میز نشستن، خودشون پر هستن از اختلالات روانی و مشکلات شخصی و چجوری میخواد به من مشاوره بده ! یا میگن اینا همه دنبال پول هستن که جلسات رو کشدار کنن تا پول بیشتری از ما بگیرن. حتی یکبار قانعش کردم که بریم، و بعد از دو جلسه به همین اعتقادات رسیدن و فرد مشاور رو یه آدم بیسواد و بدون درک تلقی کردن که همین مانع از ادامه مشاوره شد !! ( که البته من احساسم میگه ترس اینو داره که بهش بگن عزیزم، شما ی سری اختلالات داری، یه سری مشکلات داری که به سلامت خانوادت آسیب میزنه و ایشون رو مقصر بیشتر این اتفاقا بدونه و از اونجایی که فکر میکنه خودش همه جوره Ok هست، نتونه این انتقاد و صحبتارو هضم کنه ) بر عکس، من خودم این افراد رو حداقل تحصیل کرده و متخصص تو امور خودشون میدونم، و حداقل تجربیات زیادی رو داشتن و روش های زیادی رو برای بهتر شدن روابط پیشنهاد دادن. حال سوال من اینه، من ایشون رو چجوری میتونم متقاعد کنم که بریم مشاوره ؟ چجوری بهش بگم عزیزم من فکر میکنم بهتره برای بهتر شدن رابطمون بریم مشاوره ؟ میدونید من حتی اگه همین جمله آخر رو بهش بگم بهم میریزه، چون پیش اومده دقیقا ( یهو احساس سردی میکنه، و بیان میکنه منی که این همه پای ضعفا و مشکلات مالی و اخلاقی تو کوتاه اومدم و ساختم، الان به من میگی ما مشکل داریم ؟! بریم پیش مشاور ؟! پس تا الان همه دوست دارمات دروغ بوده... پس تو با من مشکل داری ! ... بعد برای مدت ها سرد میشه، میره تو فاز حتی جدایی، بی تفاوت میشه و ... ۲_ یه جا فرمودید اگه فکر میکنی رفتارت درسته، چرا خودت رو سرزنش می‌کنی ؟ شما فکر کنید یه بچه کوچولو میخواد یه بشقاب شکلات بخوره، مانع این کار میشید ( برخورد شما درست بوده ) ولی اون بچه شروع میکنه به جیغ کشیدن و گریه های شدید که شما رو مجاب میکنه بشقاب شکلات رو بزارین جلوش. منم حتی اگه بدونم رفتارم بد و زشت نبوده، وقتی میبینم همسرم ری اکشن و گارد شدیدی میگیره و قراره با قهر، بی محلی، بی تفاوتی، سردی، لجبازی، توهین و بد دهنی مواجه بشم، باید شروع کنم عذرخواهی کردن، سکوت کنم، و جون بکنم تا بتونم رابطم رو دوباره Ok کنم. تو این ۵ سال هیچ موقع نشده که من دلیل موجهی برای ناراحتی داشته باشم، یا بخوام کمی شاید ناراحت باشم یا حتی یه قهر کوچیکی داشته باشم. چون سریعا و شدیداً گارد میگیره و تهدید به رفتار ۱۰۰ برابری و مقابل به مثل میکنه... مگه میشه تو تمام این ۵ سال و تو تمام اتفاقا من فقط مقصر باشم ؟؟ فقط من جون بکنم و تلاش کنم رابطمون درست بشه. من حق ابراز ناراحتی نداشته باشم ... مگه میشه ... ببخشید وقت شما رو هم گرفتم. بازم ممنونم از فضایی که مهیا کردین و دلسوزانه و با عشق و علاقه سعی در بهتر شدن حال هموطنان خودتون میکنید، اونم بدون انتظار خاصی ❤️🌹

در پاسخ به: سلام کاملا شرایش شمارو درک میکنم ، در مدتی که درد دلتون را میخوندم خودم را جای شما گذاشتم و متاثر ...

۱۴۰۲/۱۰/۲۰، ۱۰:۲۳
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

سلام ،من یک توضیحی راجع به بخش اول صحبتتون بدم،اپیزود پارادوکس سلیمان را در وبسایت رادیو بینا لطفا سرچ کنید و با همسرتون گوش کنید،اینکه یک شخصی مشاور هست دلیل نمیشه که دچار اختلال نباشه یا برای مثال دلیلی بر این نیست که رابطه عاطفی موفقی داشته باشه، ممکنه شما برای تناسب اندام به یک مربی مراجعه کنید،اما اندام مربی دلیلی بر تخصصش نیست،یک مربی هم میتونه اضافه وزن داشته باشه و یک مشاور هم میتونه مثل بقیه انسان ها دارای مشکلات رفتاری باشه،اما دلیل اینکه مشاور کمک کننده ست اینه که مشاور از نگاه سوم شخص به صحبت شما گوش میکنه،عاری از احساسات قضاوت و جانبداری،نکته مهم دیگه اینه که مشاور حاذق هرگز نباید شما یا همسرتون را متهم کنه،اگر به مشاوری رجوع کردید که خیلی سریع برچسب اختلال را به شما زد،این بهترین نشانه ست که دیگه اونجا مراجعه نکنید،اولین و مهمترین فاکتور یک مشاور خوب اینه که شنونده هر دوی شما باشه،وقتی درد شنیده بشه گارد و جلهه گیری کنار میره. اگر مشاوری که بهش مراجعه کردید میتونست با همسرتون ارتباط بگیره،دردش را بشنوه، قدم اول را برداشته و خود همسرتون تمایل به ادامه جلسات داشت، میخوام یک نکته ای بهتون بگم،ایا همسر شما دلیلی برای رجوع به مشاور داره؟ وقتی شما مرتب در حال پاکسازی هستید حتی از ابراز ناراحتی اجتناب میکنید،در این بین چه دلیلی برای مشاوره وجود داره؟ بخشی از شما در این رابطه سرکوب و سانسور شده،من اصلا نمیخوام بگم همسر شما مقصر هست،همیشه توجه هر شخصی را ابتدا به خودش جلب میکنم،از شما میپرسم شما برای ارامش خودتون در این رابطه چه کردید؟ شما خودتون را دیدید؟ به بخشی که مدام در حال سرکوبش هستید توجه کردید؟ فقط لازمه جسارت به خرج بدید و خودتون را زندگی کنید ،همونطور که همسر شما حریم هایی دارند ،حریم های خودتون را هم مشخص کنید اما مشخص کردن حریم به معنای جنگ و جدال نیست،اتفاقا هروقت قاطعانه بر روی حد و مرزهاتون بمونید، رابطه دلچسب تری خواهید داشت قدم اول با توجه به شرایطی که فرمودید،شناخت بیشتر خودتون،شناسایی ضعف هاتون و کار کردن روی اونهاست خودشناسی و ساخت یک شخصیت قدرتمند به تدریج بر روی روابط شما تاثیر میگذاره سرنخ گمشده این رابطه در درون شماست در ترس ها،اضطراب ها و تله های کودکیه اگه ورکشاپ تله های زندگی را شرکت نکردید،رایگان هست میتونید در وبسایت در بخش دوره ها ثبت نام کنید

۱۴۰۲/۱۰/۲۰، ۱۹:۱۳
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

در ضمن اقای علی یک اپیزود مفصل راجع به خودشیفتگی کار کردیم که اطلاعات خوبی میتونه بهتون بده از وبسایت رادیو بینا اپیزودهای مرتبط با روابط را گوش کنید قطعا کمک‌رسان شما هست

۱۴۰۲/۱۰/۲۰، ۱۹:۲۲
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

سپاس از شما بابت گوش دادن به حرفای من و راهنمایی خوبتون. خیلی ممنونم که وقت گذاشتید. من دوره پیله رو ۱۰ روزی هست که شروع کردم و در کنارش کتاب ریز عادت هارو که معرفی کردین دارم میخونم. امیدوارم و امید دارم که بتونم از وب سایت خوبتون در راستای خود شناسی و آرامشم نهایت استفاده رو ببرم. 🌹🌹🌹

۱۴۰۲/۱۰/۲۱، ۰۸:۲۱
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
radio bina
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 0

هفته آینده یک پرسشنامه غربالگری رابطه در وبسایت منتشر میشه حتما پاسخ بدید تا نقاط ضعف و قوت رابطه تون را شناسایی کنید بعد از اینکه شرکت کردید پاسخش را برام به ایمیل رادیو بینا ایمیل کنید تا براساس پاسخنامه بهتون تکنیک بگم در ایمیل، نام کاربری که علی نوشتید را در عنوان بنویسید که بدونم شما هستید و براساس کیس شما پاسخ بدم

۱۴۰۲/۱۰/۲۴، ۱۴:۴۱
https://forum.radiobina.net/public/new/img/user-square.svg
ali_5469437
عضویت : ۱۳۴۸/۱۰/۱۱
تعداد پست: 2

ممنونم از وقتی که برام گذاشتید، حتما 👍🌹

در پاسخ به: هفته آینده یک پرسشنامه غربالگری رابطه در وبسایت منتشر میشه حتما پاسخ بدید تا نقاط ضعف و قوت رابطه تو...

۱۴۰۲/۱۰/۲۵، ۱۴:۱۳

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات انجمن درد دل رادیو بینا می باشید
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
پر بازدید ترین تاپیک های امروز
گفتن حقیقت به پارتنر
۱۴۰۳/۰۸/۳۰ ۱۴:۵۲:۴۹
لاغری
۱۴۰۳/۰۶/۰۳ ۱۷:۰۶:۲۹
مشگل خودارضایی دارم
۱۴۰۳/۰۱/۰۲ ۲۱:۴۳:۳۴
بیشتر ببینید
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
کمالگرایی
user_57526406 ۱۴۰۳/۰۸/۲۵ ۲۱:۱۱:۵۴
بدخلقی های پسرم
۱۴۰۳/۰۸/۲۸ ۲۲:۴۲:۲۸
بیشتر ببینید
داغ ترین های تاپیک های امروز