من تقریبا ۵ ماهه که از یک رابطهای اومدم بیرون،تا قبل از اون تنهایی رو زیاد تجربه نکرده بودم چون بلافاصله بعد از تموم شدن رابطه، رابطهی جدیدی رو شروع میکردم که خلاء عاطفی نداشته باشم تجربهی این تنهایی برام خیلی سخته. چون تصمیم گرفتم این چرخهی روابط سمی رو متوقف کنم و تنها باشم با خودم. منظورم بودن در انزوا نیست، یعنی وارد رابطه نمیشم تا اون آدم مناسب رو پیدا کنم. چون شاغلم در طول روزهای هفته سرگرم کارم ولی آخر هفتهها این حس تنهایی رو مثل یک بار سنگین حس میکنم. در شرایطی هستم که همهی دوستان و اطرافیان من تو رابطه هستن و حس میکنم که نسبت بهشون کمبود دارم و حس میکنم که چقدر بده که من پاتنر ندارم چون موقعیتی هم برام پیش نیومده که حتی بخوام با کسی در حد آشنایی معاشرت کنم حس تنهاییم تشدید میشه. با اینکه سعی کردم خودم رو با کار و کلاس و دورههای آموزشی و فیلم و کتاب سرگرم کنم و با خودم وقت بگذرونم، ولی در نهایت مدت کوتاهی از روز رو به این این موضوع فکر نمیکنم. به نظر شما من چه کاری میتونم انجام بدم که تنهاییم برام آزار دهنده نباشه؟
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید