درود ،وقتتون بخیر خیلی خوشحالم که با انجمن شما آشنا شدم و اینهمه عشق و انرژی دریافت میکنم 🙏من ۴۸سالمه ومجرد که از روزی که یادم میاد افسردگی شدید داشتم و تقریبا تمام روشها از ectگرفته تا دارو درمانی و مراقبه حرفه ای یوگا ودهها جلسه تخصصی مشاوره و.....تا کتامین تراپی .....اکنون آماده ام تا پله پله به پیشنهادات وکمکهای تخصصی شما در هر زمینه عمل کنم .ممنون میشم راهنمایی وراهکار بفرمایید
درود بر شما اول از همه خیلی خوشحالم که اینقدر شجاعانه از مسیرت گفتی. واقعاً قدم گذاشتن توی راه بهبود، اونم بعد از تجربه افسردگی شدید، خودش نشونه قدرت ذهنی بالاست. چیزی که گفتی خیلی آشناست برای ماهایی که با مغز و روان سروکار داریم: وقتی سالها بدن و ذهن تحت فشار بودن، مثل یه سیستم عصبی خسته و بیتنظیم عمل میکنن. بدن مدام تو حالت «هشدار» میمونه، حتی وقتی خطر واقعیای وجود نداره. بهش میگن: دیسریگولیشن عصبی (nerve dysregulation). حالا سؤال اصلی اینه: چطور دوباره بدن و ذهن رو به حالت تعادل برگردونیم؟ اینجا چند تا پیشنهاد برات دارم، از نظر نوروساینس: 1. تنظیم سیستم عصبی واگ با تمرینهایی مثل نفسعمیق، و یوگای ملایم — نه شدید، فقط روزی چند دقیقه، مخصوصاً بازدم طولانی. 2. ثبات در خواب و بیداری؛ ساعت خواب یکی از قویترین تنظیمکنندههای هورمونیه. 3. ورود تدریجی به فعالیتهای لذتبخش (حتی کوچک مثل پیادهروی با موزیک) چون به مغز نشون میدی زندگی فقط درد نیست. 4. مدیریت ورودیها؛ کمتر دیدن اخبار منفی یا آدمهایی که انرژی منفی دارن، چون مغزهای درگیر افسردگی به محرک منفی خیلی حساسترن. 5. کار کردن روی حس «خود» و هویت با نوشتن روزانه، صحبت با درمانگر، یا حتی استفاده از تکنیکهای CBT و ACT که بر پایه علوم شناختیان. تو الان دقیقاً جایی هستی که مغز آمادست برای بازنویسی مسیرها توصيه ميكنم دوره هاى رايگان اكادمى انلاين راديو بينا رو طى كنيد https://radiobina.net/archive/workshops
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید