من متوجه شدم وقتی از یکی خوشم میاد همش بهش محبت میکنم تا جذبم شه بعد که صمیمی شدیم چه حسی داشته باشه چه نداشته باشه من چون حساس میشم رو طرق مقابل رو حرکات ریزش زوم میشم واسه کارای ریز مسخره قهر میکنم جدی میشم سیاست میکنم اوایلی همش شاد باشیم و بخندیم تموم میشه و همش قهر و دعوا و لجبازی میاد وسط با اینکه تو رابطه نیستیم و همش طرف مقابلم رو ناراحت میکنم نمیدونم چرا شاید حس میکنم اینجوری ممکنه چالش تو ذهنش بسازم بیشتر بیاد سمتم ولی خب طبیعتا دور میشه طرف نمیدونم چرا دوس ندارم کسیو که دوس دارم ناراحت کنم
در ادامه بگم شاید طرف رو دوس دارم و نمیتونمدبگم و اونم نمیگه جفتمون کلافه میشیم حقیقتا نمیدونم عجیبه برام شایدم ریشه در کودکی داره
یه چیز دیگه هم هست دیگه اون انرژی سابق رسما از بین میره و همش میخوام ناراحتی بتراشم تا بهم توجه شه شاید
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید