Adhd در زمان بارداری

سلام برام بنویسید چه نشانه هایی دارید و از کی متوجه شدید؟

مشکل در تمرکز و توجه، مشکل در اتمام تکالیف، ایده هایی که داشتم و هیچوقت شروعشون نکردم، نوسانات خلقی مکرر، زود جوش بودن، مشکل در مواجهه با استرس (اونقدر استرس میشم که انگار کاملا قفل میشم و یا هیچکاری نمیتونم بکنم و اونجا رو فقط ترک میکنم یا کار اشتباه میکنم یا حرف اشتباه میزنم)، روابط و احساساتم بی ثبات و متشنجه، حتی گاهی اوقات از شوهرم بدم میاد حتی به هر دلیل کوچیکی(البته شخصیت مرزی هم هستم طبق چیزی که خوندم) بی نظمی و اینکه نتونم برنامه ریزی کنم رو سعی کردم تا حدودی بهتر کنم. بیش فعالی نداشتم مث بچه ای ک میگن از در و دیوار بالا میره (شایدم چون از بچگی تنها بودم و سوشال فوبیا هم دارم) ولی نمیتونم بیکار بشینم و حس کنم وقتم داره تلف میشه. هفت ساله که توی یه کشور اسکاندیناوی زندگی میکنم ولی هنوز وقتی میخوام بفهمم چی میگن توی مکالمات اصلا جمله ها رو نمیتونم تشخیص بدم، انگار کلمه ها میخورن به در و دیوار ولی نمیتونم جمله رو بفهمم، از اون اول بهم میگفتن حتی اگه نفهمی چی میگن فقط گوش کن تا گوشت آشنا بشه ولی نشد. سوشال فوبیام هم بدترش میکنه و این مشکل رو حتی توی زبان فارسی هم دارم، نمیتونم تمرکز کنم روی مکالمه، یا استرس میشم یا ذهنم شروع میکنه به تصویرسازی و یک آن به خودم میام و میفهم نفهمیدم طرف روبروم چی گفته) نمیدونم این دیسلکسی هست یا adhd, مثلا سمت چپ میشنوم ولی به عنوان سمت راست میفهم یا مثلا اسم یه غذایی رو شنیدم ولی با تصویر یه غذای دیگه توی ذهنم درک کردم. بچه هم که بودم یک بار از تب شدید تشنج کردم که اینو توی ایران بهم گفتن توی نوار مغزم یه اختلال کوچیک دیده میشه. اشتباهای خودم یا دیگرانو نمیتونم تحمل کنم. با خوندن زبان دارم سعی میکنم مغزم رو پویا نگه دارم ولی پیشرفتی حس نمیکنم. همیشه تصورم توی ذهنم از خودم خیلی بهتره و فکر میکنم با سعی و تلاش میتونم انجامش بدم ولی وقتی واردش میشم مغزم یاری نمیکنه و نمیتونم به تنهایی انجامش بدم. ببخشید اگه چیزی غیر از adhd هم گفتم، نخواستم ناگفته هام باعث تشخیص غلط بشه. خیلی خستم 😣

در پاسخ به: سلام برام بنویسید چه نشانه هایی دارید و از کی متوجه شدید؟

یادم رفت بگم در مورد اینکه کی متوجهش شدم. از حدود سیزده چهارده سالگیم سر کلاس درس نمیتونستم تمرکز کنم یا حواسم پرت میشد یا اصلا انگار دوست نداشتم گوش بدم ولی برام چیز عجیبی نبود که بخوام دنبال دلیلش باشم. (خاطرات بدم از اون زمان شروع میشه، قبل از اونو هیچی یادم نمیاد نه خوب نه بد) روانشناسی این مسائل هم بولد نبود و فکر میکردم درس رو دوست ندارم. توی همون سیزده چهارده سالگی بخاطر یسری مشکلات افسرده هم بودم و هستم هنوز و از همون سال بود که ریاضیم به شدت افت کرد، از ۱۹ رسیدم به ۱۳، ۱۰، ۸ ولی همه این مشکلاتو از حدود سیزده چهارده سالگیم متوجه شدم (افسردگیم، بی علاقگی به درس، افت ریاضی و بی علاقگی به گوش دادن و بی حوصلگی، صبر و طاقت کم) ولی وقتی ازدواج کردم ۲۵ سالم بود (این شاید از استرس ارتباط با آدمهای جدید خانواده شوهرم بود که حس کردم نمیتونم روی مکالمه هاشون تمرکز کنم و بفهممشون و از اونجا سعی کردم به روانشناس مراجعه کنم ولی فایده ای نداشتن) ولی قبل از ازدواجم اونقدر تنها بودم که اگه این مشکل رو هم داشتم چون مکالمه رودرروی زیادی با کسی نداشتم هیچوقت متوجهش نشدم.

سلام عزیزم بهتره به جای اینکه روی این نشانه ها که برام نوشتی، تمرکز کنیم و دنبال اسمی برای این مشکل باشیم، برای هر کدومشون یک راه حل پیدا کنیم و به تدریج حلش کنیم. موافق هستی؟ پیشنهاد میکنم ورکشاپ الفبای مغز در روابط را شرکت کنی، وارد وبسایت رادیو بینا بشید و از بخش دوره ها، این دوره را خریداری کنید. این دوره اونقدر مفصل هست که میتونه شروع جدیدی برای شما باشه البته به شرط اینکه تمرینات را با دقت انجام بدید و ارتباطتتون را با من از طریق ایمیل حفظ کنید. هر درسی که گوشی میکنید، تکالیف و درک و برداشتتون از هر درس را به صورت ایمیل برام بفرستید. اگر برای بهبودی حالتون جدی هستید، میتونم شخصا کمکتون کنم. [email protected]

ممنون مریم عزیز. بله حتما. براتون ایمیل میزنم. مرسی که هستید🌺